وضعیت آب قرمز شد | آب جیره‌بندی و سهمیه‌بندی می‌شود؟

بحران آب در ایران به وضعیت قرمز رسیده است و یک مرکز تحقیقاتی اعلام کرد که با توجه به برآوردهای این مرکز، شرایط بحران آب در ایرانتشدیدتر هم می‌شود.براساس برآورد این مرکز وضعیت بحران آب در ایران به مرز تنش آبی رسیده است رسیده است.بحران کمبود و قطعی آب و کاهش ذخایر آبی جدی‌تر شده است حتی احتمال سهمیه‌بندی و جیره‌بندی آب هم مطرح شده است.

وضعیت آب  قرمز شد | آب جیره‌بندی و سهمیه‌بندی می‌شود؟

بحران آب در ایران به وضعیت قرمز رسیده است و یک مرکز تحقیقاتی اعلام کرد که با توجه به برآوردهای این مرکز، شرایط بحران آب  در ایرانتشدیدتر  هم می‌شود.براساس برآورد این مرکز وضعیت بحران آب  در ایران به مرز تنش آبی رسیده است رسیده است.بحران کمبود و قطعی آب و کاهش ذخایر آبی جدی‌تر شده است حتی احتمال سهمیه‌بندی و جیره‌بندی آب  هم مطرح شده است.  

مساله‌ای که بر نگرانی شهروندان افزوده است، سهمیه‌بندی و جیره‌بندی آب یا تداوم قطعی آب، علت کمبود آب است. 

بیشتر بخوانید: وضعیت قرمز در تهران | آب جیره‌بندی می‌شود؟

  آخرین آماری که درباره جمعیت استان تهران وجود دارد، داده‌های استانداری تهران است که طبق آن برآورد جمعیت این استان بدون احتساب جمعیت شناور ۱۴ میلیون و ۲۸۰ هزار نفر است. طبق سرشماری سال ۹۵ جمعیت کل این استان کمی بیش از ۱۳ میلیون نفر برآورد شد. استاندار تهران مدتی پیش گفته بود که سالیانه ۵ درصد به جمعیت این شهر اضافه می‌شود.

به پایان رسیدن ظرفیت بارگذاری جمعیت و صنعت در تهران حداقل از هفت سال پیش به صورت علنی مطرح و درباره آن هشدار داده شد، با این حال رشد جمعیت استان تهران در شرایطی هر سال افزایش پیدا می‌کند که طبق سند آمایش سرزمین، رشد جمعیتی و کالبدی شهر‌های مادر در مناطق کلان‌شهری کشور باید محدود شود؛ در غیر این صورت منابع آن به ویژه منابع آبی به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

جمعیت ثابت شهر تهران هم در ابتدای سال ۱۴۰۲ به حدود ۹.۶ میلیون نفر رسید، این رقم آمار ساکنان آن است و با تعداد افرادی که به‌طور روزانه به این شهر مراجعه می‌کنند متفاوت است. در طول سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ حدود ۴۳درصد از مهاجران از استان البرز به استان تهران مهاجرت کرده‌اند. طی همین مدت استان‌های تهران و البرز مهاجرپذیرترین مناطق ایران بوده‌اند. تهران، اصفهان و مشهد بیشتر مهاجران را پذیرفته‌اند که در این میان تهران و مشهد از خطرناک‌ترین نواحی ایران از نظر زلزله‌خیزی هستند. تهران یکی از استان‌هایی است که بیشترین و شدیدترین کمبود آب را تجربه می‌کند و در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به پنجمین استان خشک کشور تبدیل شد. این استان در خشکسالی هم رتبه‌دار است و حالا ۹۹.۸ درصد از آن با خشکسالی روبه‌رو است که ۸۶ درصد از مساحت آن تحت‌تاثیر خشکسالی شدید و بسیار شدید قرار دارد.

سرانه مصرف آب استان تهران چقدر است؟

 

افزایش مصرف آب شرب در فصل تابستان، تامین آب پایدار تا پایان سال آبی را با مشکل روبه‌رو می‌کند و تهران این روز‌ها درست در چنین شرایطی قرار دارد؛ در حال حاضر سرانه مصرف آب شرب در بخش خانگی استان تهران ۲۵۰ لیتر در شبانه‌روز است، اما طبق الگوی مصرف آب یعنی عدد استاندارد آن باید ۱۴ متر مربع در ماه به ازای هر خانوار باشد. تعداد انشعاب خانگی در شهر تهران ۹۴۴ هزار و ۶۱ مورد و در بخش غیر خانگی - شامل بخش‌های صنعتی، اداری، درمانی و کارگاهی- ۱۶۶ هزار و ۷۵۸ مورد است. تعداد انشعاب‌های خانگی آب شرب در کل استان تهران هم یک میلیون و ۷۲۹ هزار و ۴۶۸ مورد و میزان انشعاب‌های غیرخانگی هم در همین استان ۲۹۵ هزار و ۲۷۶ مورد است. سالی ۲ تا ۲.۵ درصد به تعداد مشترکان آب تهران اضافه می‌شود، درحالی که منابع جدیدی برای تامین آب در تهران وجود ندارد.

تنش آبی در تهران/ زنگ خطر بحران آب تهران به صدا درآمد

ذخایر سد‌های تامین‌کننده آب تهران هم نسبت به سال گذشته ۳۰ میلیون مترمکعب کاهش پیدا کرده و اوضاع تامین آب را برای این استان پرجمعیت سخت‌تر کرده است؛ ۷۵ درصد آب تهران در گذشته از ۵ سد امیرکبیر، لار، ماملو، طالقان و لتیان تامین می‌شد، اما اکنون در فصول سرد سال ۴۵ درصد از سد‌ها و ۵۵ درصد از منابع زیرزمینی و در فصول گرم سال، ۶۰ درصد از سد‌ها و ۴۰ درصد از منابع زیرزمینی تامین می‌شود.

میزان بارش‌ها از ابتدای مهر تا ۳۰ تیر امسال در استان تهران ۱۹۴.۴ میلی‌متر است که نسبت با میانگین طولانی‌مدت آن-یعنی میانگین ۵۴ ساله- ۳۰ میلی‌متر کمتر است. درصد اختلاف سال آبی جاری با سال آبی گذشته هم ۷ میلی‌متر بیشتر است؛ با این حال اوضاع در سد‌های تهران خوب نیست. استان تهران با وجود افزایش چند میلی‌متری نسبت به سال گذشته در میزان بارش خود، شاهد روند کاهشی در درازمدت و نیم‌قرن اخیر بوده است که این زنگ خطری برای میزان آب‌های جاری و ذخیره‌شده پایتخت محسوب می‌شود. حجم کل مخازن استان تهران تا روز ۳۰ تیر ۱۴۰۲ رقمی حدود ۵۵۰ میلیون مترمکعب است، اما همین مخازن در بازه زمانی مشابه ۵۸۰ میلیون مترمکعب آب ذخیره داشتند. حجم نرمال مخازن ۵ سد اصلی استان تهران ۹۱۵ میلیون مترمکعب است. باتوجه به شرایط فعلی بارش‌ها و تنش آبی استان این پنج سد نسبت به وضعیت نرمال ۳۶۵ میلیون مترمکعب کاهش آب داشته‌اند. علاوه بر این جمع کل ذخایر ۵ سد تامین‌کننده آب شرب استان نسبت به مدت مشابه سال گذشته هم ۳۰ میلیون مترمکعب کمتر است. هفته گذشته رکورد مصرف آب در تهران شکست و به سه میلیارد و ۸۰۰ میلیون لیتر در روز رسید.

۸۵درصد از ۴۵ میلیارد مترمکعب آبی که به صورت سالانه از آبخوان‌ها (منابع آب زیرزمینی) برداشت می‌شود، توسط چاه‌های مجاز صورت می‌گیرد؛ چاه‌های مجازی که به لحاظ عددی ۵۵درصد چاه‌های کشور را شامل می‌شوند. باتوجه به آمار ثبت‌شده در وزارت نیرو از روند افت تراز آب زیرزمینی و برآورد کسری حجم آبخوان‌های کشور، از اوایل دهه ۵۰ شمسی مازاد برداشت از آبخوان‌های کشور شروع شده و این روند از اوایل دهه ۷۰ شمسی شدت یافته و تقریبا هر سال بیشتر شده است که بر اثر این مازاد برداشت، میزان کسری تجمعی مخازن آب زیرزمینی کشور در سال ۱۴۰۰ به عدد ۱۴۳ میلیارد مترمکعب رسیده است.

به سمت از دست دادن آبخوان تهران حرکت می‌کنیم

وضعیت آبخوان‌ها ارتباط مستقیمی با میزان منابع آبی دارد و استان تهران در کنار فارس، کرمان و خراسان جنوبی بیشترین سهم را در اضافه برداشت از آبخوان‌ها دارند. هرچه میزان برداشت از آبخوان‌ها بیشتر باشد، میزان فرونشست هم افزایش پیدا می‌کند.

اداره کل محیط‌زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران مدتی پیش اطلاعات تازه‌ای درباره وضعیت فرونشست‌ها در این استان اعلام کرد. طبق این داده‌ها به دلیل نابودی آبخوان‌ها، دشت ورامین با پهنه‌ای بیش از بر ۷۰۰ کیلومتر مربع، فرونشست زمین داشته که باتوجه به نزدیکی راه‌آهن تهران-مشهد به این گستره، سازه‌های پیونددار با راه‌آهن در معرض خطر هستند. طبق بررسی‌های صورت گرفته مناطق ۱۶-۱۷-۱۸-۱۹ و ۲۰ شهرداری تهران و شهر‌های اسلامشهر، شهریار، چهاردانگه، نسیم‌شهر، صباشهر و کهریزک تحت تاثیر فرونشست دشت تهران قرار دارند. این تنها بخش کوچکی از شرایطی است که استان تهران در حال پشت سر گذاشتن است: کانون‌های گردوغبار نظرآباد و اشتهارد ساکنان سه استان تهران، قزوین و البرز را تحت تاثیر قرار داده است و تهدیدی برای سلامت آن‌ها محسوب می‌شود.

باتوجه به آمار ثبت شده در وزارت نیرو از روند افت تراز آب زیرزمینی و برآورد کسری حجم آبخوان‌های کشور، از اوایل دهه ۵۰ شمسی مازاد برداشت از آبخوان‌های کشور شروع شده است که این روند از اوایل دهه ۷۰ شمسی شدت یافته و تقریبا هر سال بیشتر شده است. آبخوان دشت تهران از شمال به دامنه جنوبی رشته کوه‌های البرز، از جنوب به کوه‌های آراد و فشافویه، از شرق به ارتفاعات سه پایه، قوچک و بی‌بی شهربانو و در ادامه مسدود به رودخانه شور تا محمودآباد خرابه و از غرب به محدوده دشت کرج، یعنی از وردآورد به شهریار و در امتداد جاده شهریار به رباط‌کریم محدود می‌شود. در بعضی نواحی شمال اصفهان و جنوب غربی تهران - شهریار- و جنوب ورامین در استان تهران، از سال ۱۴۰۰ سفره‌های آب به‌طور کلی حذف شده و چاه‌های آب عمیق درنهایت به سنگ کف می‌رسند، ولی آبی پیدا نمی‌کنند. دو روند افت شدید آب در حوضه فلات مرکزی -دریاچه نمک و کویر مرکزی- وجود دارد. این دو منطقه بیشتر در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند. برخی از پرجمعیت‌ترین شهر‌های ایران ازجمله تهران و کرج در پیرامون این حوزه قرار دارند. مسعود مجرب، پژوهشگر مخاطرات زمین‌شناختی به «اعتماد» درباره آخرین وضعیت آبخوان تهران توضیح می‌دهد و می‌گوید که «ما مجبور هستیم برای کسری آب شرب و کشاورزی به منابع آب زیرزمینی فشار وارد کنیم. اثر وضعیت نامساعد آبخوان در فرونشست‌ها خودش را نشان می‌دهد که هر سال افزایش پیدا می‌کند و الان در شرایط حداکثر خود قرار دارد؛ یعنی به حدود ۲۰ سانتی‌متر در سال رسیده است. تقریبا همه جای آبخوان در حال نشست است و تاثیر آن در جنوب غربی تهران و بخش‌هایی از مناطق ۲۲ گانه ۱۷، ۱۸، ۱۹ و بخش‌هایی از منطقه ۹ قابل مشاهده است. منطقه جنوب غربی و جنوب شرقی تهران هم درگیر فرونشست شده‌اند. ما آثار ترک‌های ناشی از فرونشست را در ساختمان‌ها و سایر نقاط شهر می‌بینیم. برای مثال اگر از بزگراه آیت‌الله سعیدی به سمت میدان نماز برویم، تیر‌های برقی را می‌بینید که کج شده‌اند و اداره برق آن‌ها را با بتن ثابت نگه داشته است. گاهی برای یک تیر برق به اندازه دو متر در دو متر بتن زده‌اند. نقاطی مثل ملارد که فرونشست پوشیده نیست، ترک‌ها در دشت‌ها قابل رویت است.»

به گفته او تهران پنج سد دارد که برای آب شرب و کشاورزی استفاده می‌شود و نسبت آن‌ها هم تقریبا مساوی است. در کلانشهر‌ها به خصوص شهر تهران، مشهد، اصفهان و... تقریبا برابر است. این سد‌ها کسری قابل توجهی هم دارند، باقی‌مانده نیاز آبی تهران را از آب‌های زیرزمینی استفاده می‌کنیم. به دلیل بارگذاری جمعیتی، خشکسالی و مصرف بی‌رویه و مواردی دیگر هیچ‌وقت سهم برداشت از آن کاهش پیدا نکرده است. باتوجه به اینکه فرونشست متوقف نشده و الگوی آن تغییر کرده، می‌توانیم بگوییم که همچنان فشار زیادی روی آبخوان تهران وجود دارد و فعلا هم کار خاصی برای آن انجام نشده است. نرخ فرونشست به جنس خاک وابسته است و تغییرات سطح آب زیرزمینی همیشه در همه نقاط ثابت نیست و ممکن است تغییر کند. ممکن است نقطه‌ای الان خطرناک نباشد، ولی در سال‌های آینده به دلیل تغییر الگوی برداشت و رفتار زمین در آن منطقه دچار فرونشست شویم. مرز فرونشست تا امروز در حال افزایش است.

تداوم شرایط فعلی چه نتیجه‌ای دارد؟

مجرب درباره تاثیر تدوام شرایط فعلی می‌گوید که «تداوم فرونشست که روزبه‌روز هم بیشتر می‌شود چند نتیجه دارد: یکی از نتایج آن این است که دیگر آبخوانی نخواهیم داشت. ممکن است به صورت منطقه‌ای آبی نداشته باشید که به مناطق جنوبی تهران برسانید. چاه‌هایی که از آن‌ها برداشت صورت می‌گیرد هم عمیق‌تر می‌شوند و در نتیجه فرونشست بیشتر می‌شود. هرقدر فرونشست افزایش پیدا کند، حجم آبی که با سیستم غلط برای کشاورزی استفاده می‌شود، بیشتر می‌شود؛ مثلا زمینی در ورامین قرار است با یک متراژ مشخص آبیاری شود، به دلیل وجود ترک‌ها دیگر با آن مقدار آب سیراب نمی‌شود؛ چون این ترک‌ها باعث می‌شوند ارتباط زمین با سایر نقاط قطع شود و آب‌ها فرار کنند. در این صورت آب‌ها دیگر مستقیم به آبخوان برنمی‌گردد و بخشی از آن در لایه‌های سطحی می‌ماند و تبخیر می‌شود. به همین دلیل باید به سمت سیستم آبیاری نوین برویم.»

او ادامه می‌دهد: «علاوه بر آن ممکن است مخزن یا همان آب استراتژیک خود را از دست دهیم؛ یعنی میزان آبی که هر شهر برای بقای خود استفاده می‌کند. این خشکسالی‌ها باعث می‌شوند ترک‌هایی ناشی از فرونشست در ساختمان‌ها پیدا شود. خانه‌های زیادی وجود دارد که بابت همین موضوع قیمت‌شان دچار افت شده و زمین‌های زیادی تغییر قیمت داده‌اند که در طولانی مدت منجر به مهاجرت اجباری می‌شود که توازن شهر‌ها را به‌هم می‌زند. این هم در شرایطی است که ما هنوز موج بزرگ را ندیده‌ایم.»

مجرب یکی از تبعات ادامه وضعیت فعلی را آسیب‌پذیری بیش از پیش در برابر زلزله می‌داند و توضیح می‌دهد که «شهر با یک زلزله کوچک آسیب‌پذیر می‌شود؛ یعنی وقتی زمین دچار فرسایش می‌شود و به دلیل از دست دادن آب توانش را از دست می‌دهد. در این شرایط زمینی که در شرایط عادی در برابر یک زلزله ۶ ریشتری مقاوم بود، توان مقاومت در برابر زلزله کمتر از آن را هم ندارد. بیشتر شریان‌های حیاتی که خطی هستند، مثل مترو، خطوط انتقال آب، برق و آب و راه‌آهن تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند و شناسایی و جبران آن هزینه بسیار زیادی دارد.»

فرصتی باقی‌مانده است؟

این پژوهشگر مخاطرات زمین‌شناختی درباره فرصت باقی‌مانده برای جلوگیری از تشدید بحران می‌گوید: «برای این موضوع قانون هم وجود دارد، ولی اجرا نمی‌شود؛ اگر همین الان هم به فکر بیفتیم می‌توان جلوی آن را گرفت؛ چون هنوز کسی درباره مرگ آبخوان صحبت نکرده است. داده‌ای هم وجود ندارد که بتوان درباره آن صحبت کرد؛ بنابراین اگر دولت و مردم رویه خود را تغییر دهند، فکر می‌کنیم می‌شود با این پدیده مقابله کرد. در کوتاه‌مدت که باید نقاط تحت‌تاثیر را مقاوم کرد، اما در طولانی‌مدت دولت باید برنامه‌ای برایش داشته باشد، اما فقط به دنبال راهکار‌های کوتاه‌مدت و زودبازده هستیم. اگر بخواهیم با این شیوه جلو برویم بسیاری از طرح‌ها مثل انتقال آب باید متوقف شود. ۳۰ تا ۴۰ میلیون مترمکعب تراز منفی آب در تهران وجود دارد و حتی با انتقال آب از نقاط دیگر اطراف استان هم جبران نمی‌شود. این روش علمی هم نیست؛ چون حق نداریم از یک حوضه آبریز به حوضه دیگر آب منتقل کنیم. این نوع توسعه پایدار نیست و سیاست‌های توسعه جمعیتی و از بین بردن روستا‌ها و مهاجرت به سمت شهر‌ها و طرح‌هایی برای اسکان جمعیت و انبوه‌سازی فکر خاصی برای تامین آب آن‌ها نشد.

او به ادامه برداشت از دشت‌های بحرانی کشور هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «وقتی دشت ممنوعه دارید، نباید هیچ برداشتی انجام دهیم، اما تقریبا ۱۰۰ هزار چاه داریم که به صورت قانونی و غیرقانونی از آن‌ها برداشت می‌شود. در شرایطی که آبخوان تراز منفی دارد و دشت‌ها برای برداشت آب ممنوعه اعلام شده‌اند، باید با مدیریت منابع آب جلو رفت و از آن برداشت نکرد. اولین کاری که باید برای این مساله انجام داد، تغییر سیاست‌های کلی است که اصل اول آن این است که خودکفایی در برخی محصولات مثل گندم معنی ندارد؛ در واقع یک چرخه باید اصلاح شود. بین مدیریت پسماند، مصرف مردم، کشاورزی و تامین حقابه باید تعادلی برقرار کنید. از طرف دیگر مردم نقشی اساسی در مدیریت مصرف آب دارند و ممکن است تا حد قابل قبولی به خصوص در کلانشهر‌ها جبران شود.»

دشت‌های تهران ممنوعه است، اما برداشت آب ادامه دارد

مجرب به وضعیت آبخوان دشت تهران هم اشاره می‌کند و درباره وضعیت آن می‌گوید: «ما فقط می‌دانیم تهران دشت ممنوعه است و نباید از آن آب برداشت شود و تراز منفی است. شرایط بحرانی زمانی پیش می‌آید که بدانیم آبخوان دیگر برگشت پذیر نیست. یعنی مخزنی که قرار بود آب را گردآوری کند از دست می‌رود که خود آن هم معضلاتی زیادی به دنبال دارد. آبخوان مثل اسفنج نیست که بعد از خالی شدن، دوباره به آن آب دهیم و منابعش جبران شود. یکی از نتایجش هم این است که دیگر جایی برای ذخیره کردن آب در آبخوان ندارید. حتی ممکن است در بعضی از نقاط بالازدگی آب داشته باشیم؛ یعنی آب امکان نفوذ به برخی آبخوان‌ها را هم ندارد. البته هنوز کسی درباره آن صحبت نکرده است و هیچ اطلاعاتی نداریم که بتوانیم طبق آن بگوییم آبخوان تهران به مرگ نزدیک شده است. از نظر زمین‌شناسی به سمت آن در حرکت هستیم، اما اینکه در کدام نقطه آن قرار داریم، چون اطلاعات درستی نداریم، مشخص نیست. تنها اطلاعات قابل اعتمادی که فعلا در دست داریم تصاویر ماهواره‌ای است که نشان می‌دهد نرخ فرونشست نه تنها ثابت نشده، بلکه در حال افزایش و پیش‌روی است.»

گزارش مرکز مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران

مرکز مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران در گزارشی درباره وضعیت منابع آب نوشت که ایران هم از نظر سرانه آب تجدیدپذیر و هم از نظر میزان برداشت نسبت به آب تجدیدپذیر وارد مرحله تنش آبی شده است. با توجه به برآوردهای این مرکز، شرایط بحرانی‌تر هم می‌شود.

مرگ تدریجی دریاچه ارومیه، بار دیگر نشان داد که حکمرانی آب در ایران نه‌تنها به بهبود شرایط کمکی نکرد، بلکه بر وخامت اوضاع دامن هم می‌زند. منابع آب در ایران به شکل‌های مختلف و به واسطه سیاست‌های نادرست کاهش می‌یابد یا از بین می‌رود. خشک شدن تالاب‌ها، کاهش چشمگیر منابع زیرزمینی آب و فرونشست و… مهر تائیدی بر این ادعاست.

اخیرا مرکز مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران در گزارش به وضعیت منابع آب در ایران پرداخت. این گزارش نشان می‌دهد که ایران هم از نظر سرانه آب تجدیدپذیر و هم از نظر میزان برداشت نسبت به آب تجدیدپذیر وارد مرحله تنش آبی شده است. ضمن آنکه با توجه به وقوع مقادیر سرانه کمتر از 1000 مترمکعب بسیار محتمل بوده و این به معنی بحرانی‌تر شدن شرایط پیش روست.

البته برخی از پژوهشگران و کارشناسان حوزه آب و محیط زیست سال‌هاست که برای توصیف وضعیت آب در ایران از واژه بحران استفاده می‌کنند. اما چه به نام بحران آب و چه کمبود یا تنش آب، آمار و ارقام از منابع آب چه می‌گویند؟

مرکز مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران در گزارش خود مروری بر آخرین آمارها دارد. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از این گزارش است.

مقادیر آب تجدیدپذیر در کشور از 130 میلیارد مترمکعب در دوره منتهی به سال 1373 به 123 میلیارد مترمکعب در دوره منتهی به سال 1386 و 104 میلیارد مترمکعب در دوره منتهی به سال 1390 تقلیل یافته است. با محاسبات این مرکز و بر اساس برآوردهای منتهی به سال 1400، کاهش چشمگیر منابع آب در دسترس کشور در حد 48 درصد رخ داده است.

منابع آب تجدیدپذیر

بنا بر آخرین مطالعات بیلان کشور در سال 1390، حجم کل آب‌های تجدیدپذیر کشور حدود 110 میلیارد مترمکعب گزارش شده است. از این مقدار حدود 6/65 میلیارد مترمکعب آن، آب سطحی و 4/44 میلیارد مترمکعب آن آب زیرزمینی است. همچنین حدود 06/4 میلیارد مترمکعب آب سطحی مرزی وارد ایران می‌شود.

مقایسه آمار دوره 45 ساله منتهی به سال آبی 1389-90 با دوره 40 ساله منتهی به سال آبی 85-84 که حجم بارندگی 5 درصد کاهش، حجم تبخیر و تعرق واقعی 2/1 درصد افزایش و حجم آب تجدیدپذیر تولیدشده در کشور 18 درصد کاهش یافته است.

برداشت آب؛ سطحی و زیرزمینی

بر اساس آخرین آماربرداری سراسری منابع و مصارف کشور و نتایج بیلان منتهی به سال آبی 1390-1389، کل برداشت آب برای مصارف مختلف حدود 99 میلیارد مترمکعب است که حدود 54 میلیارد مترمکعب آن از آب‌های زیرزمینی و 45 میلیارد مترمکعب آن از آب‌های سطحی تامین می‌شود.

همچنین بخش‌های کشاورزی، شرب و صنعت به ترتیب حدود 25/48، 77/4 و 88/0 میلیارد مترمکعب از منابع آب زیرزمینی و 55/39، 63/3 و 82/1 میلیارد مترمکعب از منابع آب سطحی را برداشت می‌کنند.

به این ترتیب سهم بخش کشاورزی، شرب و صنعت از کل برداشت آب به ترتیب 8/87، 4/8 و 7/2 میلیارد مترمکعب برآورد شده است. بر همین اساس سهم بخش کشاورزی، شرب و صنعت از کل برداشت آب به ترتیب 8/87، 4/8 و 2/7 میلیارد مترمکعب برآورد شده است.

بر همین اساس، سهم بخش کشاورزی حدود 89 درصد، بخش شرب 5/8 درصد و بخش صنعت 7/2 درصد است. باید در نظر داشت که تنها بخش کشاورزی مصرف‌کننده آب برداشتی است. آب برداشت‌شده در بخش‌های شرب و صنعت (به جز در موارد کاربرد به عنوان خنک‌کننده)، پس از افزوده شدن آلاینده‌ها به چرخه آب برمی‌گردد.

در رابطه با محاسبه اجزای بیلان آب که مبنای بسیاری از برنامه‌ریزی‌ها و تصمیمات است، ابهاماتی وجود دارد. برای مثال، همان‌گونه که ذکر شد، در بیلان آب منتهی به 89-90 میزان آب مصرفی در بخش کشاورزی 8/87 میلیارد مترمکعب تخمین زده شد. در حالی‌که در محاسبات مربوط به سند امنیت غذایی در سال 1385، این عدد 78 میلیارد مترمکعب است که 11 درصد اختلاف را نشان می‌دهد.

وضعیت منابع آب سطحی کشور

روند تغییرات رواناب و بارش، طی سال‌های 48-47 تا 96-95 نشان می‌دهد که میزان رواناب تا اواسط دهه 70 همبستگی نزدیکی با میزان بارش داشته است. اما از این مقطع به بعد شاهد گسست این دو عامل هستیم. طی دهه‌های مختلف، میزان رواناب مقادیر متفاوتی داشته است.

متوسط میزان رواناب در نیمه اول دهه 50 نسبت به نیمه اول دهه 90، از حدود 107 میلیارد مترمکعب به 48 میلیارد مترمکعب رسیده و کاهش بیش از 50 درصدی داشته است. در حالی‌که بارش متناظر با این دوره 17 درصد کاهش درصد داشته است.

افزایش مداخلات انسانی و تخصیص کلیه منابع آب در حوضه به نیازهای انسانی (اقتصادی) و عدم تخصیص و پیش‌بینی آب برای محیط زیست موجب این امر شده است. همچنین ادامه این بی‌توجهی در چرخه هیدرولوژیکی می‌تواند موجب شدیدتر شدن درصد کاهش رواناب شود. طبق نتایج بعضی بررسی‌ها، حدود 18 درصد کاهش منابع آب مرتبط با تغییر اقلیم و 82 درصد ناشی از عوامل انسانی است.

نگاهی به آمارها نشان می‌دهد که تعداد چاه‌ها در سال 1400 نسبت به 50 سال قبل، بیش از 18 برابر افزایش داشته است. افزایش تعداد چاه‌ها از 47 هزار حلقه در سال 52-51 به 857 هزار حلقه در سال 1400-1399 و برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی سبب تخلیه منابع زیرزمینی شده است. قوانین مصوب تاکنون نتوانسته‌اند نقش پررنگی در حفظ و صیانت از منابع آب زیرزمینی ایفا کنند و برعکس.

برخی از قوانین توصیه‌شده حتی تاثیر منفی در صیانت از منابع آب زیرزمینی داشتند. برای مثال در خلال سال‌های 1383 تا 1384 در مجموع تعداد چاه‌ها نسبت به سال 1382 حدود 26 درصد افزایش یافته است. همچنین در سال‌ 91-90 تعداد چاه‌های کشاورزی نسبت به سال 89 حدود 11 درصد افزایش یافته است که پس از تصویب قانون تعیین تکلیف چاه‌های فاقد پروانه است.

به طور کلی برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی موجب شده است از 609 محدوده مطالعاتی کشور 410 محدوده مطاعاتی ممنوعه یا ممنوعه بحرانی شوند. همچنین از 199 دشت باقی‌مانده 11 دشت در آستانه ممنوعه 

 

منبع: عرشه انلاین - اعتماد

دیگر رسانه ها

کدخبر: 100526

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها

      ارسال نظر