وندی شرمن :من به ایران اعتماد ندارم

بانوی آهنین برجامی بازنشسته شد | وندی شرمن، زنی که عراقچی اشک اش را در آورد

وندی شرمن دیپلمات کهنه کار و نماینده سابق آمریکا در مذاکرات برجام در سال ۲۰۱۵ که هم اکنون قائم مقام و معاون وزیر امور خارجه دولت جو بایدن است، در پایان ماه جاری میلادی بازنشسته می‌شود و ویکتوریا نولاند معاون وزیر خارجه در امور سیاسی بطور موقت جایگزین او می شود.

بانوی آهنین برجامی بازنشسته شد | وندی شرمن، زنی که عراقچی اشک اش را در آورد

وندی شرمن دیپلمات کهنه کار و نماینده سابق آمریکا در مذاکرات برجام در سال ۲۰۱۵ که هم اکنون قائم مقام و معاون وزیر امور خارجه دولت جو بایدن است،  بازنشسته شدو ویکتوریا نولاند معاون وزیر خارجه در امور سیاسی بطور موقت جایگزین او می شود.

من به ایران اعتماد ندارم

ایرنا نوشت: وندی شرمن مذاکره کننده ارشد سابق آمریکا با ایران، در مصاحبه ای که همزمان با آخرین روز حضورش در دولت بایدن و آغاز بازنشستگی او منتشر شده است، با بیان اینکه « مذاکره هرگز بر سر اعتماد نیست»، گفت که "هنوز معتقدم دیپلماسی بهترین راه" در قبال برنامه هسته‌ای ایران است.

به گزارش عرشه‌آنلاین، وندی شرمن قائم مقام و معاون وزیر خارجه دولت جو بایدن که امروز ۲۸ جولای بازنشسته و از دولت فعلی آمریکا خداحافظی می کند، در مصاحبه ای با روزنامه آمریکایی واشنگتن پست که در این روز منتشر شده است، تاکید کرد: در این جهان آشفته دیپلماسی اهمیت حیاتی دارد.

معاون سابق آنتونی بلینکن و رئیس هیات مذاکره کننده آمریکا در مذاکرات هسته ای میان تهران – واشنگتن در دولت باراک اوباما، در خصوص اهمیت درک طرف مقابل در مذاکرات گفت: در مذاکرات شما باید طرف مقابل را درک کنید، علایق وهمچنین فرهنگ و تاریخ آنها را بفهمید.اگر این کار انجام نشود، درک امتیازات و اهرم ها و همچنین چگونگی رسیدن به نتیجه مشکل می شود.

شرمن افزود: ما در مذاکره باید درک کنیم که همه طرف ها منافع خود را دارند و این منافع متفاوت است. بنابراین، مذاکره بیشتر آشنایی با منافع طرف مقابل است. نه به این دلیل که با آنها موافق هستیم، زیرا ما قطعا با ایران موافق نبودیم. اما ما کاملاً می خواستیم اطمینان حاصل کنیم که آنها هرگز نمی توانند سلاح هسته ای داشته باشند. من هنوز معتقدم دیپلماسی بهترین راه برای انجام این کار است. اما آمریکا برای هر گونه احتمالی آماده است.

این سیاستمدار آمریکایی تاکید کرد: مذاکره هرگز بر سر اعتماد نیست. من به ایران اعتماد ندارم ایران به من اعتماد ندارد. وقتی قبل از حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین با روس‌ها ملاقات کردم، به روس‌ها اعتماد نداشتم. من برای مهارت و علایق طرف مقابل احترام قائل بودم. اما به نمایندگی منافع آمریکا در این مذاکرات حضور داشتم. هیچکس هرگز نباید اهداف کشور خود را فراموش کند.

بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا می گوید : سابقه وندی از هر نظر فوق‌العاده بوده است:ساعت ها خدمت و انجام وظیفه به سه رئیس‌جمهور و پنج وزیر امور خارجه آمریکا نشان دهنده این سابقه طولانی است. او در طول فعالیت خود با مشکلات زیادی برخورد و آنها را حل کرده و توانسته همکاریها را تقویت کند به افراد آموزش دهد و زندگی بسیاری از آمریکایی ها را بهبود بخشد.

وزیر امور خارجه آمریکا ادامه داد: نحوه انجام این کار نیز از سوی وندی شرمن مهم است. وی همیشه با اصول، قدرت، فداکاری و دلسوزی فعالیت کرده است. زمانی که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از من خواست که این نقش را برعهده بگیرم، می دانستم که از وندی، به عنوان یک همکار و دوست قدیمی، تقاضای همکاری خواهم کرد و من از این همکاری بیش از دو ساله با او بسیار سپاسگزارم.

ویکتوریا نولاند جانشین وندی شرمن
ویکتوریا نولاند جانشین وندی شرمن

ویکتوریا نولاند جانشین شرمن می‌شود

بلینکن اعلام کرد: پس از بازنشستگی وندی شرمن، بایدن از ویکتوریا نولاند خواسته تا تایید معاون بعدی وزیر خارجه، به عنوان سرپرست معاون وزیر خارجه خدمت کند. ما خوش شانس هستیم که فردی با تجربه، ماهر و متعهد این مسئولیت اضافه را بر عهده می گیرد.

پیش از این، شبکه خبری سی ان ان آمریکا اردیبهشت ماه امسال به نقل از سه منبع آگاه اعلام کرده بود که وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا در فصل تابستان از سمت خود کناره گیری می کند.

سی ان ان، شرمن را دیپلماتی موثر در تعیین سیاست خارجی دولت جو بایدن اعلام کرد که در سال های اخیر روی روابط پکن-واشنگتن کار می کرد.

پایان حیات سیاسی بانوی آهنین واشنگتن؟

 شرمن اولین زنی بود که در قامت قائم مقام وزیر خارجه خدمت کرد هرچند در دولت اوباما نیز در به عنوان معاون وزیر در امور سیاسی، مقام سوم را ساختار وزارت خارجه ایالات متحده از آن خود کرده بود.

وندی شرمن

وندی 73 ساله در قامت دیپلماتی پیشرو برای مذاکرات سخت با رقبا و مخالفان ایالات متحده بالاخص چین نقشی برجسته داشت، او همچنین یکی از منتقدان سرسخت رویکرد دولت بایدن در حوزه سیاست خارجی بود، رویکردش موجب شد تا نوعی الگوی زنانه در سیاست خارجی ایالات متحده نهادینه شود.

به نوشته نیویورک تایمز شرمن اولین زنی بود که در قامت قائم مقام وزیر خارجه خدمت کرد هرچند در دولت اوباما نیز در به عنوان معاون وزیر در امور سیاسی، مقام سوم را ساختار وزارت خارجه ایالات متحده از آن خود کرده بود.

 او در سه دولت دموکرات و زیر سایه پنج وزیر امور خارجه فعالیت داشته و در قامت معاون وزیر خارجه از 39 کشور بازدید کرد.

سوزی جورج، دستیار شرمن در این باره به نیویورک تایمز گفت که برای بسیاری از ما، بالاخص به عنوان یک زن، شرمن  رهبری فعال و در عین حال موثر بود.

وارن کریستوفر، نخستین وزیر امور خارجه بیل کلینتون شرمن که آن زمان در شرکتی فعال در حوزه رسانه فعالیت داشت را برای فعالیت در وزارت امور خارجه برگزید. شرمن بعدها و در زمان مادلین آلبرایت، اولین وزیر امور خارجه زن آمریکا بر مقوله رایزنی اسرائیل و فلسطین و ایالات متحده با کره شمالی متمرکز شد.

 او در نخستین در نخستین سفر وزیر خارجه ایالات متحده به پیوینگ یانگ، البرایت را همراهی کرد.

دشوارترین ماموریت دیپلماتیک شرمن احتمالا رهبری رایزنی های آمریکا با ایران بر سر توافق هسته ای در دوران ریاست باراک اوباما بود.جان کری، وزیر امور خارجه وقت آمریکا سال 2015 توافق نهایی را اعلام و محدودیت هایی را بر برنامه هسته ای ایران تعریف کرد اما چندی بعد، جمهوری خواهان دستاورد دولت اوباما را به چالش کشیدند.

شرمن در باب سیاست اتخاذی واشنگتن در ارتباط با چن نقش برجسته ای را ایفا کرد. او ناچار بود اولویت های رقیبش را متعادل کند. همکاری شرمن با آنتونی بلینکن جهت حراست از کانال های ارتباطی و در عین حال  مقابله با سیاست های چین در سراسر جهان موجب گشت تا او نقش برجسته ای یابد. 

www.arshehonline.ir عباس عراقچی

گریه وندی شرمن

سید‌عباس عراقچی، معاون سیاسی سابق وزیر خارجه و مذاکره‌کننده ارشد ایران در مذاکرات هسته‌ای سال قبل در خلال توضیحی به یک مطلب  روزنامه کیهان بخشی از خاطرات  شرمن را نقل کرد: «عراقچی پیش از آنکه به چارچوب قطعنامه بپردازد، گفت نکته دیگری هست که می‌خواهد بر سر آن بحث کند. او نکته‌ای را که پیش‌تر بر سر آن توافق شده بود به چالش کشید. این یکی از ویژگی‌های ثابت شیوه مذاکره ایرانی‌ها بود. همین که به نظر می‌رسید اجماع واقع شده، آنها ناگهان چیزی را پیش می‌کشیدند و باز اوضاع را به هم می‌ریختند. منطق‌شان این بود که ما چیزی را که شما می‌خواستید دادیم، حالا یکی از چیزهایی را که ما می‌خواستیم و شما برداشته بودید، به ما بدهید. اما در آن لحظه صبرم به سر رسیده بود. درست در لحظه‌ای که در آستانه توافق قرار داشتیم، خطر این وجود داشت که همه چیز از دست برود. با توجه به آنچه خارج از این جلسه ممکن بود رخ دهد و تمام زحماتی که ما کشیده بودیم، این حرکت او برای من دیوانه‌کننده بود. من جواب دادم: عباس، کافی است. شما همیشه بیشتر می‌خواهید. ما اینجا هستیم، در حالی که از مهلت مقرر عبور کرده‌ایم و کنگره به‌زودی به تعطیلات می‌رود. من می‌شنیدم که دارم داد می‌زنم. در آن موقع ناراحتی من از تمایل ایرانی‌ها به بازی‌های تاکتیکی داشت زیاد می‌شد و برخلاف اراده‌ام، اشک در چشمانم در حال جمع شدن بود. این اولین‌باری نبود که چنین چیزی برای من پیش می‌آمد، اما این قطعا نامناسب‌ترین زمان بود. من نفهمیدم که چه زمانی در درونم احساساتم به هم ریخت و در وضعیت گریه و خشم قرار گرفتم. در هر صورت، کار دیگری از من برنمی‌آمد، جز آنکه اشک‌هایم را نادیده بگیرم و ادامه دهم. من به ایرانی‌ها کلافگی‌ام را توضیح دادم و اینکه چگونه تاکتیک‌های آنها برنامه‌های زندگی‌ام را به‌هم ریخته است و گفتم: من دیگر نمی‌دانم چه کنم، اما مهم‌تر از همه، شما دارید تمام زحماتمان را به خطر می‌اندازید. پس از سکوت طولانی‌مدت، عراقچی نکته‌ای را که به آن اعتراض کرده بود پس گرفت. اشک‌های من به او نشان داد که دیگر چیزی برای دادن به آنها وجود ندارد و ما پس از آن توانستیم بر سر لحن قطعنامه سازمان ملل به توافق برسیم.»

عراقچی همچنین از  جلد پنجم کتاب راز سر به مهر هم نقل قولی آورد: «حدود بیستم تیر ۱۳۹۴ش، بود. ۲۵ روز بود که در هتل کوبورگ زندانی بودیم. دو‌سال و‌نیم مذاکرات فشرده به لحظات نفس‌گیر پایانی رسیده بود، میزان خواب شبانه به حدود یک ساعت محدود شده بود. صدها میلیون انسان در دنیا نظاره‌گر بودند و ۸۰ میلیون ایرانی دل نگران و چشم انتظار... موضوع مذاکره اکنون دیگر قطعنامه شورای امنیت بود. یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخ ایران داشت رقم می‌خورد. در مذاکرات قطعنامه ۲۲۳۱ آمریکا pen holder بود، ابتدا با ما مذاکره می‌کرد و بعد نزد بقیه مذاکره‌کنندگان می‌رفت و با آنها مذاکره می‌کرد و تاییدیه آنها را می‌گرفت.

این یکی از اتفاقات نادر در تاریخ شورای امنیت بود که برای نوشتن قطعنامه با کشوری که خود موضوع قطعنامه است (ایران) مذاکره کنند. بند به بند، سطر به سطر و کلمه به کلمه با ما مذاکره و توافق می‌شد و این کار آسانی نبود. تقریبا هر عبارتی، اگر نگوییم هر کلمه‌ای، موضوع یک دعوا بود. اعصاب‌ها متشنج بود و صداها مرتبا بالا و پایین می‌رفت... حفظ آرامش در آن لحظات سخت‌ترین کار دنیا است. آنچه از قطعنامه جدید می‌خواستیم را گرفته بودیم: خروج از فصل هفت شورای امنیت، پذیرش غنی‌سازی توسط ایران، فروپاشی رژیم تحریم بین‌المللی علیه ایران، لغو شش قطعنامه گذشته و به‌ویژه قطعنامه خطرناک۱۹۲۹، غیرالزامی شدن محدودیت‌های موشکی، لغو تحریم‌های تسلیحاتی پس از پنج سال و ... پاراگراف‌های اصلی توافق شده بود و بنیان قطعنامه جدید طبق خواسته‌های ما بسته شده بود. چند موضوع جزئی نگارشی مانده بود که درباره آنها مذاکره می‌کردیم. درباره یکی از موضوعات کوچکی که باقی مانده بود، خانم شرمن توضیحات زیادی داد و به من گفت قبول دارید؟ من گفتم «بله، ولی یک نکته کوچک وجود دارد». این عبارتِ «بله، ولی ... » که زیاد از طرف ما گفته می‌شد حسابی طرف‌های مقابل را کلافه می‌کرد. بعضی مواقع روی بخش «ولی... » که قسمت فرعی موضوع بود، روزها و ساعت‌ها مذاکره می‌کردیم. این بار خانم شرمن دیگر کلافه شد. کارد به استخوانش رسیده و صبری باقی نمانده بود. در طول مذاکرات هر صدایی که کسی بالا برد صدای ما بالاتر رفت اما این نوبت شرمن دیگر طاقت نیاورد. بغض کرد و گریست. سپس گفت: «ما راه طولانی آمده‌ایم و شما دارید سر یک مساله بی‌ارزش نگارشی همه چیز را خراب می‌کنی.» گفتم ولی این یک نکته کوچک است، شرمن گفت: «مشکل ما این گیردادن‌های مدام شما است.» در میان گریه گفت «شما همیشه بیشتر می‌خواهید.» راست می‌گفت. او بیش از آنچه فکر می‌کرد کوتاه آمده بود و اکنون مستاصل شده بود. موضوع مورد بحث اهمیت چندانی نداشت، یک راه‌حل میانه پیشنهاد کردم و او هم سریع پذیرفت و جلو رفتیم.

۵- و بالاخره، اگر نهایتا حرف شرمن را باور می‌کنید چرا از خودتان سوال نمی‌کنید که دیپلمات جمهوری اسلامی چه بر سر معاون وزیر امور خارجه آمریکا و مذاکره‌کننده ارشد آن کشور آورد که او را به گریه انداخت؟ ادعاهای شرمن برای توجیه گریه کردن خود در هنگام مذاکرات است چون می‌دانست که ما روزی آن را در کتاب خاطرات برجام خواهیم آورد، که آورده‌ایم. اگر فکر می‌کنید تاکتیک بوده آیا حتی یک مورد در تاریخ سراغ دارید که عالی‌رتبه‌ترین دیپلمات آمریکایی برای رسیدن به خواسته‌اش گریه کرده باشد؟ یک مورد دیگر نمونه بیاورید که یک دیپلمات آمریکایی، چه رسد به مذاکره‌کننده ارشد آنها و معاون وزارت امور خارجه‌شان، در مذاکره گریه کرده باشد.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 98715

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها

      ارسال نظر