مسجدها خلوت شدند / چرا بیشتر مردم ترجیح می‌دهند به پارک بروند؟

این روزها گاهی که در زمزمه‌های رایج بین مردم دقیق‌تر می‌شوید، می‌بینید که گاه از خلوت شدن مساجد و کم‌رنگ‌تر شدن حضور در مناسک دینی و چیزهایی از این قبیل می‌گویند.

مسجدها خلوت شدند / چرا بیشتر مردم ترجیح می‌دهند به پارک بروند؟

این روزها گاهی که در زمزمه‌های رایج بین مردم دقیق‌تر می‌شوید، می‌بینید که گاه از خلوت شدن مساجد و کم‌رنگ‌تر شدن حضور در مناسک دینی و چیزهایی از این قبیل می‌گویند.

به گزارش عرشه آنلاین، این روزها گاهی که در زمزمه‌های رایج بین مردم دقیق‌تر می‌شوید، می‌بینید که گاه از خلوت شدن مساجد و کم‌رنگ‌تر شدن حضور در مناسک دینی و چیزهایی از این قبیل می‌گویند. منتقدان چنین روایت‌هایی هم البته همه این حرف‌ها را تحلیل‌های «تاکسی‌طور» می‌دانند و معتقدند وقتی که این حجم از جمعیت در مراسمی مثل اربعین و ... حضور دارند، اساسا چنین حرف‌هایی محلی از اعراب نداشته و ندارد.

دلایلی که مردم پارک ها را به مساجد ترجیح می دهند

اما موضوع چیست؟ واقعا حضور مردم در اماکن دینی و مذهبی چون مسجد کم‌رنگ‌تر شده یا نه؟ ظاهرا که در این باره نگرانی‌هایی وجود دارد. اخیرا علی حسینی، امام جمعه بروجرد جمله‌هایی را گفته که حسابی تأمل‌برانگیز است. او گفته که چون حضور مردم در مسجدها کم است، ناچارند در پارک‌ها نماز جماعت بخوانند؛ تا هم جمعیت بیشتری حاضر شوند، هم از فرصت استفاده کرده و مسائل اخلاقی و سیاسی را مطرح کنند. او همچنین گفته:«گروه زیادی از مردم در نماز جمعه نیز شرکت نمی‌کنند. حتی در راهپیمایی نیز شرکت نمی‌کنند. لذا برای افزایش حضور مردم، در پارک‌های سطح شهر نماز جماعت برگزار می‌شود.»

تبلیغات علیه مساجد

جدا از گفته‌های علی حسینی، پیش از این نیز به صورت رسمی اشاراتی به این معضل شده بود. مرداد امسال محمدرضا ناصری، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد نیز مشابه این موضوع را گفته بود. او اشاره کرده بود که: «در فضای مجازی تبلیغات زیادی علیه مساجد وجود دارد که باعث شده این پایگاه مهم سیاسی، اجتماعی در میان مردم جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان کمرنگ شود.»

ناراحتی حکومتی‌ها از کم‌رونقی مساجد

همچنین اخیرا، سیدناصر میرمحمدیان، مدیرعامل بنیاد هدایت سازمان تبلیغات اسلامی به یکی از خبرگزاری‌ها گفته: «زمانی که رهبر معظم انقلاب دستور جهاد تبیین دادند، مساجد آن‌گونه که باید، پای کار نیامدند و کم‌کاری کردند. هر زمان مساجد پای کار بیایند و نقش تبیینی خود را ایفا کنند، بسیاری از مسائل و مشکلات برطرف خواهد شد.» او همچنین اشاره کرده بود که بخشی از دلایل آشوب‌های اخیر، این بوده که افراد «مطمئن» و «مسلطی» در مساجد وجود نداشته که جوانترها بتوانند شبهه‌های خود را در آن‌ها رفع کنند. به واقع می‌توان گفت که مساجد، به گونه‌ای دارند فعالیت می‌کنند که هم از سوی مردم متهم به سوء کارکرد شده‌اند و هم از نظر حاکمیت؛ هرچند که نگاه این دو به کارکرد مساجد می‌تواند کاملا با هم متفاوت باشد. جالب این‌که یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور، به‌تازگی‌ گزارشی نوشته دال بر اینکه جایگاه مساجد به حدی رسیده که طلبه‌ها بعد از فارغ شدن از تحصیل، آخرین اولویت‌شان امام جماعت مساجد بودن است و علاقه کمی به این کار دارند. البته در این گزارش، اشاره هم شده که: «۱۹ دستگاه کشور پاسخ دهند، چرا مساجد خلوت شده و جایگاه امام جماعت این‌قدر افت کرده؟»

چرا مساجد به حاشیه رانده شدند؟

واقعا چرا چنین اتفاقی افتاده؟ مساجد که زمانی اصل و اساس جامعه ما محسوب می‌شدند و حتی انقلاب اسلامی نیز از درون آن‌ها جرقه زده شد، چرا این‌چنین به حاشیه رانده شدند؟ شاید یکی از دلایل را بتوان وجود رقبایی برای مسجد دانست. در حالی که بزرگترین چهره‌های روحانی صدر انقلاب، خود غالبا امام جماعت مسجدی نیز بودند و با حضور در این مساجد، اقدام به ارتباط گرفتن با مردم می‌کردند،‌ بعدها روحانیون سرشناس سعی کردند که سخنرانی‌ها و حضور خودشان را به هیأت‌ها و برخی مجالس خاص محدود کنند. چنین شد که غالب مساجد از ائمه جماعت قوی خالی شدند و به قول رضا غلامی، قائم‌مقام بنیاد هدایت، طلبه‌های از همه جا رانده شده،‌ ایفاگر این نقش‌ها شدند. شاید دلیل بعدی را هم بشود در رقبایی که برای اوقات فراغت جوانترها ایجاد شد، دانست. از دهه هفتاد شمسی به بعد که فرهنگسراها و خانه‌های فرهنگ و ... شروع به کار کردند، جوانترها گزینه‌های بیشتری برای پر کردن اوقات فراغت‌شان یافتند. یکی از دلایل حمله به فرهنگسراها و شهرداری زمان کرباسچی و ... نیز، همین امر بود.

و اما مهمترین دلیل خلوتی مساجد!

اما شاید این‌ها را نشود مهمترین دلایل برشمرد. پس مهمترین دلیل چیست؟ شاید در بخشی از سریال‌های مذهبی و دینی، همچون مختارنامه و امام علی‌ علیه‌السلام دیده باشید که مساجد، جایی برای اعتراض مردم عادی بوده و اغلب، افرادی که به وضعیت کلی و حکومتی معترض بوده‌اند، در این‌جا اعتراض خود را ابراز می‌کردند. به واقع مساجد، زنده بودند و همین امر، جاذبه ایجاد می‌کرد. این در حالی است که امروزه یکی از نقدهای مهم مردم به روحانیون و حوزه‌های علمیه و مساجد، این است که چرا در برابر سوء کارکردهای حاکمیتی، صدایی از آن‌ها بر نمی‌خیزد؟ وقتی که مردم این همه مشکل دارند و این همه فساد را مشاهده می‌کنند، چرا مساجد و روحانیون و ... ساکت هستند؟ همین امر موجب دور شدن تدریجی مردم از مساجد و روحانیون مستقر در مساجد شده است. نکته خاص‌تر این‌که اگر مسجدی و روحانی‌ای و ... هم پیدا شود که نقدی وارد کند، هم از طرف طیف مذهبی‌های طرفدار حاکمیت مورد هجمه قرار می‌گیرد و هم باید در انتظار برخوردهای احتمالی باشد. همه این‌ها، یعنی مسجد از عنصر زنده بودن و نقادی خود خالی می‌شود.

مساجد؛ حکومتی یا مردمی؟

به واقع دلیل اصلی را، شاید بشود حکومتی شدن مساجد در مقابل مردمی بودن آن‌ها دانست. پیش از این‌ مساجد نهادی مردمی بودند که هم مدیریت آن‌ها و هم تجمع مردم در آن‌ها با موضوع رفع معضلات و مشکلات اجتماعی پیرامون مسجد در محلات شکل می‌گرفت. یعنی اگر کسی می‌خواست کمکی به خانواده‌ای کند با محوریت مسجد این کار را انجام می‌داد؛ یا اگر کسی قصد عزاداری داشت یا ...، این کار را در مسجد انجام می‌داد. اما امروزه نوع مدیریت امور مساجد و هیئت امنای آن‌ها و ...، این مراکز دینی را به شدت محافظه‌کار کرده است؛ در نهایت صرفا مواضعی به نفع حاکمیت دارند که این امر رفته‌رفته برای مردم تبدیل به امری ناخوشایند شده است.

دینی که در مناسک خلاصه  شد

اما نکته مهمتر در این باره را، باید مناسکی شدن دین و به قول برخی جامعه‌شناسان دین همچون محسن حسام مظاهری، فربه شدن مناسک دینی دانست. البته که دین، بدون مناسک ظاهری وجود ندارد؛ اما وقتی که این مناسک از جایگاه تعیین شده خود خارج شده و نقش پوشانندگی برای خلأ اخلاقیات و اصول دین و ... را پیدا می‌کنند، مشکل اصلی پیدا می‌شود. هیچ مناسک دینی بدون وجود یک مکان دینی قابل تصور نیست. چنین است که مساجد، جزو محورهای مناسک دینی فربه شده قرار می‌گیرند و اساسا به جایی می‌رسند که حتی اگر اخلاقیات و دیگر مبانی دینی در آن‌ها کم‌رنگ شده باشد، چندان احساس خطر نمی‌کنند.

میدان رقابت متولیان دینی

به قول این جامعه‌شناس دینی، رفته‌رفته این مناسک، حتی میدان رقابت متولیان دینی هم قرار می‌گیرند و این امر، مساجد را از کارکرد اصلی خود تهی می‌سازد. جالب این‌که چنین جامعه‌شناسانی، از معضل آیین‌سازی دینی در ایران صحبت می‌کنند که رفته‌رفته، باعث می‌شود تا جوانترها را جذب این موارد سازد و عملا مساجد از حضور آن‌ها تهی شود. جالب این‌که او در مهمانی کیلومتری امسال غدیر، نقدی نوشت که سر و صدای زیادی به پا کرد. این یادداشت، با عنوان «رقابت پوچ کیلومترها» نگاشته شد. کل قصه این بود که سابق بر این، مناسک و آیین‌هایی چون عزاداری‌های محرمی و عاشورایی، البته که با محوریت مرکزی میادین یا مساجد جامع و ... هر شهری برگزار می‌شد اما هر محله و دسته عزاداری، با خرده فرهنگ و آیین‌های عزاداری منحصر به فرد خودش در آن حاضر می‌شد؛ یعنی کثرت در حین وحدت. اما امروزه آیین‌سازی‌هایی چون مهمانی‌های کیلومتری غدیر، اساسا باعث گم‌گشتگی فردیت و هویت‌های دینی خرد در یک ایده بزرگتر شده است؛ به تعبیر ساده‌تر، توده‌سازی مردم که طبیعتا از منظر جامعه‌شناختی، به کنترل ساده‌تر آن‌ها منجر می‌‌شود. در این نیت کلی برای کنترل ساده‌تر شهروندان است که اساسا مساجد هم از هویت ذاتی خود تهی می‌شوند و به تعبیر برخی روحانیون، صرفا نمازخانه‌ای هستند و دیگر هیچ.

ظرفیتی که خاموش  شد

ماجرای حکومتی شدن و حکومت‌زده  شدن دین و مراکز دینی، بحثی نیست که به امروز ختم شود؛ بحثی دنباله‌دار است که در گذشته نیز درباره‌اش صحبت می‌شد. رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ و دین، در این باره و در عصر صفویان نیز پژوهش‌های زیادی انجام داده است؛ پژوهش‌هایی که نشان می‌دهد اساسا صفویان باهوش، به نوعی از دین و مناسک و آیین‌سازی‌های دینی، به عنوان اهرم و دلیل ماندگاری خود سود برده‌اند. در روزگار پیش از انقلاب نیز اندیشمندانی چون علی شریعتی و ...، درباره این موضوع بسیار سخن گفته‌اند. چنین می‌شود که امروزه، می‌بینیم ۷۵ تا ۸۰ هزار مسجد ایرانی، که می‌تواند ظرفیتی پایان‌ناپذیر از نهادی دینی‌مردمی برای رفع مشکلات مردمی و ایجاد ارتباط مردم و حاکمیت باشد، عملا کارکرد خود را از دست داده‌اند و به قول معروف، در خیلی از آن‌ها بسته است و چراغ‌شان خاموش. / برترین‌ها

دیگر رسانه ها

کدخبر: 104240

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها

      ارسال نظر