تحلیلی از مسلح شدن معترضان | زید آبادی: خطر در کمین است

براندازی حتی اگر ممکن باشد، فوق‌العاده برای کشور پرهزینه خواهد بود و کشور صحنه بی‌ثباتی و هرج‌ومرج می‌شود. فضای موجود به رفتارهای خطرناکتری کشیده می‌شود؛ زخم‌ها عریان و کنترل دولت سخت‌تر می‌شود.

تحلیلی از مسلح شدن معترضان | زید آبادی: خطر در کمین است

«ما خشونت پرهیزیم» نام جنبشی است که در روزهای اخیر احمد زیدآبادی، نویسنده و کنشگر سیاسی در یادداشت اخیر خود به آن پرداخته و از مردم خواسته است تا به آن بپیوندند. زیدآبادی این جنبش را در راستای طرح «نیروی چهارم» که مدتی است به تبیین جوانب و منش آن پراخته بود و آن را جریانی متفاوت از جریان‌های رایج در پهنه سیاسی کشور معرفی کرده است؛ می‌داند. 

بخش‌های از مصاحبه هم‌میهن با زیدآبادی: براندازی حتی اگر ممکن باشد، فوق‌العاده برای کشور پرهزینه خواهد بود و کشور صحنه بی‌ثباتی و هرج‌ومرج می‌شود. فضای موجود به رفتارهای خطرناکتری کشیده می‌شود؛ زخم‌ها عریان و کنترل دولت سخت‌تر می‌شود. در طرف مقابل هم اگر کسی در این مسیر بخواهد پیش رود، ممکن است چندین سال کاملا بی‌ثبات را طی کند.

بسیاری نسبت به شرایط موجود بسیار کینه‌مند و نسبت به بقای آن بی‌تاب شده‌اند. آنها دوست دارند که این اتفاق زود بیفتد و نظام سرنگون شود و در هر نوع فعالیت دیگری هم وضعیت همین شده است. بنابراین بارها و پی‌درپی این را می‌گویند که ما ملت دیگری شده‌ایم و رشد کرده‌ایم؛ بعید است ما از مصری‌ها یا تونسی‌ها رشدیافته‌تر باشیم یا شکاف‌ها در جامعه ما کمتر باشد. پس این سخنان بیشتر در راستای نادیده گرفتن واقعیت است.

این افرادی که به خارج از کشور رفته‌اند، هم از کشور دور و هم دلتنگ هستند و خانواده‌هایشان تحت فشار قرار گرفته‌اند و این ناراحتی وافر موجب شده است که در برخورد با مسائل داخلی بیشتر علائق‌شان را دنبال کنند، تا اینکه واقع‌بینی پیشه کنند. وقتی در این شرایط احساس می‌کنند بقای نظام در زمان زندگی آن‌ها بی‌کم‌وکاست حفظ می‌شود و آسیب نمی‌بیند، موجب افسردگی ذهنی می‌شوند و تصور اینکه ممکن باشد هیچ وقت کشورشان را نبینند بر این بحران می‌افزاید. چنین وضعیتی موجب ورود این افراد به مقولاتی می‌شود که برای آنها که در ایران هستند، هزینه‌زا باشد. خانم شیرین عبادی وقتی اینجا بود، جزء عقلای قوم بود و اهل تعامل و گفت‌وگو و حتی تلاش می‌کرد که حقوق بشر را از سنت تاریخی خود ما، استنتاج کند، اما الان در آن سوی دنیا شاید تحت فشار باشد تا همراهی‌هایی انجام دهد و در تلویزیون وقتی حاضر می‌شود ازحق دفاع مشروع سخن می‌گوید.

زمزمه‌های عجیبی راجع به اینکه معترضان باید مسلح شوند، صادر می‌شود، این یعنی صدور جواز جنگ داخلی، و این مسئله شوخی‌بردار نیست. شما اگر بخواهید سلاح وارد کنید باید از مرزها وارد شود، کشوری که بالاخره سودی در اینکه اینجا به هم بریزد داشته باشد. بعد اینکه یک‌روزه حل نمی‌شود، این مسئله چند سال طول می‌کشد.

ما در دوره آقای احمدی‌نژاد فعالیت می‌کردیم؛ زمانی که فضای سیاسی و فعالیت با آن با مشکلات خاص خود روبه‌رو بود. فضایی که ایجاد شده بود چندان فضای باانگیزه‌ای نبود و عموما سرخوردگی‌هایی هم داشت، اما معلوم بود که می‌شود از میان این سرخوردگی‌ها جوشش جدیدی ایجاد کرد که آن جوشش خود را در اتفاقات سال ۸۸ نشان داد و پس از آن به سمتی رفت که مستهلک شد. الان هم می‌دانیم که اوضاع چگونه است اما اینها هیچ‌کدام امر ثابتی نیست و مانند همه چیز در این دنیا روالی دارد. امیدهایی زائیده می‌شود و علاقه به امر سیاسی و مشارکت‌های سیاسی بالا می‌رود؛ شکست‌هایی اتفاق می‌افتد که سرخوردگی‌هایی شکل می‌گیرد که در آن همه فرار می‌کنند. اینکه جامعه ایرانی در آینده به کدام ست برود، محل بحث است و ما به‌طور قطعی نمی‌توانیم بگوییم به کدام سمت می‌رود. اما بالاخره این شانس وجود دارد که امیدهایی هم زایش کند و نسل‌های جدید بیایند و در میان آنها افرادی هستند که علایق سیاسی و اجتماعی دارند و اینها باید با زحمت پیدا شوند و محیطی باشد که بتواند آنها را جذب کند و آنها را به نحوی فعال، درگیر ماجرا و علاقه‌مند به سیاست کند. سیاست اگرچه در کشور ما تراژیک است، اما جنبه‌های نشاط‌آور و جذابی هم دارد. مثلا در انتخابات‌ها شور و معنا ایجاد می‌کنند و افراد احساس تاثیرگذاری و قدرت می‌کنند و آن دوره‌ها خیلی می‌تواند کمک‌کار باشد. پس این چشم‌انداز وجود دارد. البته ممکن است پیش بیاید یا پیش نیاید. اگر قرار است پیش بیاید، این موردی که من مطرح کردم هم برای همین آمادگی ذهنی بوده است.

در اینجا هشدار من نسبت به آن نیرویی است که می‌خواهد از یک حرکتی که می‌تواند جنبشی مسالمت‌آمیز و معطوف به هدف‌های مشخص و روشن باشد با تبلیغات رسانه‌ای و جار و جنجال‌های معمول، حکومت را می‌ترساند. آن هم حکومتی که برای حرکت‌های محدود و مسالمت‌جو با اهداف محدود بی‌تحمل است و نتوانسته تاکنون با معترضانی که فراتر از این موارد را در نظر دارند و به اعتراض خیابانی رو می‌آورند، برخورد مناسبی داشته باشد و صحنه خیابان هر بار ممکن است صحنه خطرناکی شود.

در طرف مقابل هم اگر کسی در این مسیر بخواهد پیش رود، ممکن است چندین سال کاملا بی‌ثبات را طی کند. با این چشم‌انداز تاریک هر چیزی که این صحنه دارد، نگران‌ساز است. از بیرون برخی می‌گویند شما نگران نباشید. نگرانی برای آنها به این معنا است که شما از حکومت حمایت می‌کنید و قصد استمرار شرایط فعلی حکومت را دارید. درحالی‌که بحث ما اصلا بحث استمرار نیست، بلکه ما نگران سرنوشت کشوری هستیم که شاید آشفتگی‌اش را کسی نتواند جمع کند.

خشونت اساسا مثل آتش زدن جایی است، مثل این است که می‌گویند برای این مسئله راه‌حل ندارید، ما می‌خواهیم اینجا را آتش بزنیم، این منطق اشتباهی است. فرض کنیم وضعیت از هر جهت سخت و دشوار باشد، کدام عقل سلیمی می‌گوید همین را هم به هم بزن و ناامنی را هم اضافه کن؟ تکلیف آن مشخص است که نباید سمت‌اش رفت، گزینه خشونت را باید کامل حذف کرد، در این گزینه‌هایی که داریم و در وضعیت مشکلی که هستیم، اینکه اصل را بزنیم نابود کنیم که راه‌حل نیست. من می‌گویم اگر می‌پذیری مشکل هست، باید بنشینیم حرف بزنیم و قطعا با حرف زدن اتفاقات زیادی می‌افتد. مثلا آیا در دو سال اخیر، هیچ اعتراضی امکان‌پذیر نبوده است؟ از هر تشکل یکی دو نفر هم دستگیر شده است، اما تشکلی که این همه نیرو و عضو دارد، همه را که زندان نکرده‌اند و این به معنای این نیست که تحمل سیستم به صفر کامل برسد. در خیلی حوزه‌ها می‌توان مشکلات را دید، وقتی مشکلات را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که امکان ادامه وضعیت برای بقای خودش هم ندارد. بنابراین وقتی سیستم‌ها به این نقطه می‌رسند باید تحولاتی در داخل‌شان رخ دهد، یک چیزهایی را مثلا ممکن است من ببینم اما به چشم او نیاید، ما با تکیه بر همین چیزهای کوچک فکر می‌کنیم شاید راهی هم گشوده شود.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 49542

ارسال نظر