قهرمان کشتی کشور قاتل شد | قتل 2 نفر به خاطر نگاه چپ!

بله من سال‌ها کشتی کار کردم. حتی در مسابقات هم عنوان قهرمانی داشتم. قهرمان کشور شدم در تیم‌ملی برون‌مرزی معروف هستم. البته پدرخوانده‌ام در این مدت خیلی به من کمک کرد تا بتوانم قهرمان شوم.

قهرمان کشتی کشور قاتل شد | قتل 2 نفر به خاطر نگاه چپ!

۲۰ سال بیشتر ندارد، اما از سال گذشته تا الان دو قتل را مرتکب شده است. جانی کشتی‌گیر که فقط به خاطر نگاه چپ، دو نفر را کشت. همان مردی که توانست عنوان قهرمانی کشتی را بگیرد، ولی نتوانست مانع خشم خود هنگام دعوا و درگیری شود. او که در سن کودکی پدر و مادرش را از دست داد، از سوی یک خانواده به فرزندخواندگی پذیرفته شد.

 او با حمایت خانواده جدیدش توانست قدم در دنیای کشتی و در نهایت قهرمانی بگذارد، اما راه خلاف را در پیش گرفت و در نهایت حالا به اتهام دو قتل دستگیر شده است.

به چه اتهامی دستگیر شدی؟

به اتهام قتل دستگیر شدم. دو نفر را کشته‌ام.

چرا؟

اولین نفر شهریور سال گذشته بود که در دروازه‌غار سد راهم شد. او را می‌شناختم. همیشه به من حسودی می‌کرد. چون من پدر و مادر نداشتم و در نهایت به همه چیز رسیده بودم، حسادت می‌کرد. با اینکه خودش هم وضع مالی بدی نداشت و حتی خودرواش از خودروی من مدل بالاتر بود، با این حال دلش می‌خواست همیشه جای من باشد. برای همین هر بار به دلایلی با من درگیر می‌شد. تااینکه روز حادثه سد راهم شد. باز هم درگیر شدیم.

سر چی با هم درگیر شدید؟

می‌خواست جلوی دوست دخترش خودی نشان بدهد. من هم با دختر موردعلاقه‌ام بودم که سد راهم شد. درگیر شدیم. می‌خواست خودی نشان بدهد. حتی دوستم هم وارد درگیری شد. ولی اصلا دست‌بردار نبود. تااینکه در نهایت اتفاقی او را کشتم.

بعد چکار کردی؟

مدتی از کشور خارج شدم. چندماه به استانبول رفتم و پنهانی زندگی کردم. تااینکه وقتی تصور می‌کردم آب‌ها از آسیاب افتاده است، برگشتم، اما این بار قتل دوم رخ داد.

قتل دوم را چطور مرتکب شدی؟

۱۴ آبان امسال بود که با دوستم و همسرش به گردنه قوچک رفتیم. در آنجا نشسته بودیم که روبه‌رویم مردی سن بالاتر از من هم نشسته بود. او به من نگاه می‌کرد. من هم به او نگاه کردم. در نهایت گفت برای چی نگاه می‌کنی. همین باعث یک درگیری شد. من هم مشروب خورده بودم و او مرتب داشت مرا کتک می‌زد. برای همین من هم از چاقویی که در جیبم داشتم استفاده کردم و باعث قتل او شدم.

ورزشکاری؟

بله من سال‌ها کشتی کار کردم. حتی در مسابقات هم عنوان قهرمانی داشتم. قهرمان کشور شدم در تیم‌ملی برون‌مرزی معروف هستم. البته پدرخوانده‌ام در این مدت خیلی به من کمک کرد تا بتوانم قهرمان شوم.

پدرخوانده‌ات؟

بله. من به فرزندخواندگی پذیرفته شدم. با برادرم بچه بودیم که بی‌سرپرست شدیم. پدر و مادرم هر دو به‌شدت معتاد بودند. در نهایت مادرم بازداشت شد. پدرم هم خیلی اعتیاد داشت. برای همین من و برادر کوچکم در پارک خوابیدیم. دو شب این وضعیت را داشتیم تااینکه خانواده یکی از دوستانم برادرم را دیدند و خوششان آمد. آن‌ها او را به سرپرستی گرفتند. من هم که ۶ ساله بودم به بهزیستی سپرده شدم. تااینکه بعد از مدتی هم یک خانواده مرا به سرپرستی گرفتند.

از برادرت خبر داری؟

نه اصلا. چند بار خواستم به او سر بزنم، ولی آن خانواده گفتند که برادرت هوایی می‌شود. ولی می‌دانم که وضعیتش خوب است. آن خانواده وضعیت مالی خوبی داشتند.

چی شد که کشتی‌گیر شدی؟

وقتی این خانواده سرپرستی مرا برعهده گرفتند، می‌دانستند که عاشق کشتی هستم. برای همین از من حمایت کردند و من هم مرتب به باشگاه می‌رفتم و تمرینات سخت انجام می‌دادم. تااینکه کشتی‌گیر حرفه‌ای شدم.

پس چرا وارد دنیای خلاف شدی؟

چون همیشه احساس تنهایی می‌کردم. این خلأ را فقط در جمع دوستانم جبران می‌کردم. در دوران نوجوانی من هیچ دوستی نداشتم. در باشگاه اگر کسی به من نگاه می‌کرد، یا مرا تشویق می‌کرد به چشم ترحم بود. از طرفی همیشه انتظاراتم بالا بود. برای همین وارد دنیای خلاف شدم.

سرقت هم می‌کردی؟

بله چند باری دست به سرقت گوشی تلفن همراه زدم. با دوستانم بودم. می‌خواستم پول بیشتری داشته باشم تا بتوانم به عنوان یک قهرمان، خوب بگردم و خوب بپوشم. این شد که وارد دنیای خلاف شدم.

منبع: روزنامه شهروند

دیگر رسانه ها

کدخبر: 55448

ارسال نظر