چین ایران را قبضه می کند؟ پشت پرده تجولات اخیر در پکن

چین سعی دارد تبدیل به یک قدرت چندضلعی در دنیا شود و دیگر قصد ندارد خود را به حوزه‌های تجاری و اقتصادی محدود کند؛ بنابراین به نظر من چین در حال خروج از پوسته قدیمی و سنتی خودش است و حتی ارتباطش با روسیه را هم می‌توان در همین چارچوب تحلیل کرد

چین ایران را قبضه می کند؟ پشت پرده تجولات اخیر در پکن

 بعد از آنکه چینی‌ها واسط میان تهران و ریاض شدند و به امضای پیش نویس توافق میان ایران و عربستان کمک کردند، حالا بسیاری معتقدند که چین اهدافی پشت پرده‌ای در این باره دارد و این اقدام آن‌ها صرفا برای بهبود رابطه دو همسایه با یکدیگر نبوده است.

 

در پی سفر علی شمخانی به شهر پکن با هدف پیگیری توافقات سفر رییس جمهور، مذاکرات فشرده‌ای را به منظور حل‌وفصل نهایی موضوعات میان تهران-ریاض با همتای سعودی خود آغاز کرد. در پایان این مذاکرات، بیانیه سه‌جانبه‌ای در پکن با امضای «علی شمخانی» نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بن‌محمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر شد.

 

اما بعد از این ماجرا حالا آرام آرام رسانه‌ها و تحلیلگران به موضوع حاشیه‌ای این توافق پرداخته‌اند و معتقدند بسیار غیرعادی است که چین به تنهایی برای میانجیگری یک توافق دیپلماتیک در مناقشه‌ای که طرف آن نیست اقدام کند. پرسش این است که آیا این یک پیام برای آینده است؟ حتی برخی از مقامات ایالات متحده مانند مایکل مک کال، نماینده جمهوری‌خواه و رئیس کمیته روابط خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا می‌گوید که چین نمی‌تواند از خود تصویری تحت عنوان میانجیگر صلح ارائه دهد: «چین یک بازیگر ذینفع مسئول نیست و نمی‌توان به عنوان یک میانجی منصف یا بی‌طرف به او اعتماد کرد.»

همچنین جان کربی، هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید در این باره عنوان کرده است که که ایالات متحده از نزدیک رفتار پکن در خاورمیانه و جا‌های دیگر را زیر نظر دارد. او همچنین اعلام کرد: «در مورد نفوذ چین در خاورمیانه یا در آفریقا یا آمریکای لاتین... ما مطمئنا نظاره‌گر تلاش‌های چین برای به دست آوردن نفوذ و جای پا در سایر نقاط جهان در راستای منافع خودخواهانه این کشور هستیم.»

اما چینی‌ها به طور کامل این ادعا را رد کرده‌اند و اعلام کردند که هیچ هدفی در پشت پرده این توافق و میانجی‌گری وجود ندارد. در همین خصوص سخنگوی وزارت خارجه چین با اشاره با از سرگیری روابط ایران و عربستان، گفت که پکن هیچ «انگیزه پنهانی» برای میانجیگری میان دو کشور ندارد. این سخنگو که به نام وی اشاره‌ای نشده است، افزود که کشورش به دنبال پر کردن هیچ «خلائی» در خاورمیانه نیست.

وی در ادامه با اشاره به اظهارات جان کربی گفت که چین «هیچ نوع منافع خودخواهانه‌ای» را دنبال نمی‌کند و با رقابت‌های ژئوپولیتیکی در منطقه مخالف است. وی همچنین گفت: «ما به کشور‌های خاورمیانه به عنوان تعیین‌کنندگان سرنوشت این منطقه احترام می‌گذاریم و با رقابت‌های ژئوپولیتیکی در خارمیانه مخالفیم».

تلاش چین برای پوست اندازی

چین در ریاض و تهران به دنبال چیست؟در همین خصوص علی بیگدلی استاد روابط بین الملل در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «آنچه که بسیار اهمیت دارد و ماهیت این اقدام چین را نشان می‌دهد، این است که این کشور تا امروز به گونه‌ای عمل کرده که موجودیتش با اقتصاد و تجارت تعریف می‌شد. اما حالا به نظر می‌رسد بعد از اینکه بازار ۶۵۰ میلیارد دلاری آمریکا را از دست داد، به این نتیجه رسیده است که تکیه بر تجارت نمی‌تواند به صورت تمام و کمال پاسخگوی نیاز‌های آن‌ها باشد و به همین دلیل حالا سعی دارد آرام آرام وارد فضا‌های سیاسی، امنیتی و نظامی شود.»

وی افزود: «البته پیش‌تر هم چین سابقه چنین اقدامات و برنامه‌هایی را داشته است. عملا چرخشی که در شمال آفریقا و خاورمیانه در قرارداد‌هایی که با کشور‌هایی مثل مصر، اردن، عربستان و امارات و قطر انجام دادند، با الگو‌هایی مترقی‌تر از آنچه که با ایران داشت، پیش رفته است. این‌ها نشان می‌دهند که چین سعی دارد تبدیل به یک قدرت چندضلعی در دنیا شود و دیگر قصد ندارد خود را به حوزه‌های تجاری و اقتصادی محدود کند؛ بنابراین به نظر من چین در حال خروج از پوسته قدیمی و سنتی خودش است و حتی ارتباطش با روسیه را هم می‌توان در همین چارچوب تحلیل کرد.»

این استاد دانشگاه ادامه داد: «در ماجرای عربستان و ایران هم چینی‌ها دو هدف را دنبال می‌کنند. یکی این است که آن‌ها به خوبی می‌دانستند که یک شکافی میان بن سلمان و بایدن به وجود آمده است و بعد از اینکه کاخ سفید، ولیعهد عربستان را در ماجرای خاشقچی محکوم کرد، رابطه میان آن‌ها دستخوش تحولاتی شد؛ بنابراین سعی دارند این خلاء را خودش پر کند. هدف دوم این است که چینی‌ها با توجه به اینکه بزرگترین مصرف کننده انرژی در دنیا است، سعی دارند به نوعی یک ضمانت محکم و مطمئن برای آینده خود در این حوزه داشته باشند. آن‌ها بیشترین تامین منابع خود را از خاورمیانه انجام می‎دهند. یعنی حدود ۱۷۰ میلیارد دلار در سال مبادله با عربستان دارد و این عدد کمی نیست. از طرف دیگر ۳۰ میلیارد دلار هم مبادله با ایران دارد. یعنی چینی‌ها فقط با همین دو کشور حدود ۲۰۰ میلیارد مبادلات سالانه دارند؛ بنابراین به دنبال این است که جای پای خود را در خاورمیانه سفت و محکم کند.»

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل تاکید کرد: «واقعیت این است که الان یک رقابت عمیقی میان شرق و غرب جغرافیا شکل گرفته است. اما مشخصا یک تقسیم بندی نامحسوسی وجود دارد. به همین دلیل است که نه چین تمایلی دارد مستقیم با آمریکا در تقابل نظامی و امنیتی قرار بگیرد و نه ایالات متحده چنین هدفی دارد. ضمن اینکه آمریکایی‌ها با توجه به عدم حل و فصل ماجرا‌های تایوان و اوکراین اصلا تمایلی ندارند در خلیج فارس دچار چالش شوند. چینی‌ها هم بیشتر به دنبال سرمایه‌گذاری هستند و به همین دلیل خیلی محتاطانه گام برمی‌دارند تا با آمریکا دچار مشکل نشوند. اما در این ماجرای اخیر جدا از اینکه هم برای ایران خوب بود هم برای عربستان، موضوع مهم این است که چین قهرمان ماجرا شده و این پیام را دارد که یک قدرت جدید نظامی امنیتی و سیاسی در حال ظهور است.»

وی تاکید کرد: «اما همانطور که گفتم، درست است که در حوزه تقسیم منافع ممکن است به ضرر آمریکا باشد، اما منجر به درگیری میان واشنگتن و پکن نخواهد شد. زیرا واقعیت این است که چینی‌ها هم به خوبی می‌دانند که عملا خلیج فارس به طور سنتی روی شانه‌های ایالات متحده و اروپا رشد کرده است و وقتی بررسی کنید می‌بینید تمام ساختار‌های نظامی و سیاسی در این منطقه با الگو‌های آمریکایی-اروپایی شکل گرفته است؛ بنابراین اصلا این کشور‌ها توان و جرات جدا شدن از ایلات متحده را ندارند؛ لذا چین هنوز خیلی راه دارد تا بتواند از نظر تکنولوژی مثل غرب شود، ولی به هرحال اقدامات اخیر آن‌ها نوعی مانور قدرت بود که انجام شد و تاثیرگذار هم بود.»

بیگدلی درخصوص اینکه آیا ممکن است چین به سمت و سوی رایزنی با غرب هم پیش برود تا بتواند برجام را احیا کنند، گفت: «این موضوع مشخصا از حوزه اختیارات و توان چین خارج است. واقعیت این است که هنوز خیلی زود است که چین را به عنوان یک قدرت مسلط جهانی مطرح کنیم. این حالت برای روسیه هم صدق می‌کند. اما در کشور ما این موضوع خیلی جدی گرفته شده است. دقیقا مثل همین امضای پیش نویس با عربستان. درست است که اتفاق بسیار خوبی است، اما هیچی در این موضوع مشخص نیست. آن‌ها چه می‌خواهند؟ ما از آن‌ها چه می‌خواهیم؟ آیا قرارداد نهایی امضا خواهد شد؟ بنابراین درباره چین هم خیلی نباید دور از واقعیت انتظار داشت. ضمن اینکه اصلا اروپایی‌ها حرف‌شنوی خاصی از چینی‌ها ندارند؛ بنابراین فکر نکنیم که همه مشکلات با این اتفاق حل می‌شود. مگر اینکه دولت به سمت عقلانیت پیش برود و سعی کند تنش زدایی را در دستور کار قرار دهد.»

چین در ایران فعال خواهد شد

چین در ریاض و تهران به دنبال چیست؟همچنین عبدالرضا فرجی‌راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «چینی‌ها طی یک مدتی منتظر بودند که یک کار گسترده‌ای با ایران آغاز کنند. تصورشان این بود که ایران با غرب در موضوع برجام به توافق می‌رسند و موانع بر سر این همکاری برداشته می‌شود. اما همانطور که در جریان هستید، شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خورد و برجام از دستور کار اروپا و آمریکا خارج شد یا حداقل فعلا قصد ندارند، در این حوزه با ایران مذاکره کنند. البته تمرکز چینی‌ها عملا روی کشور‌های حوزه خلیج فارس بود و از مدت‌ها قبل هم این پروژه را دنبال می‌کردند، اما موضوع درباره ایران تا حدود زیادی به دلیل تحریم‌ها، متفاوت بود. یعنی عملا افزایش ارتباط چینی‌ها با اعراب منجر به کاهش سرمایه‌گذاری در ایران شد.»

وی افزود: «در این سوی ماجرا ایران، چون یک قرارداد ۲۵ ساله با چین دارد، مقامات بار‌ها از آن‌ها خواستند که در حوزه سرمایه‌گذاری در ایران بیشتر و بهتر عمل کنند، اما هربار به در بسته مواجه می‌شدند. اما بعد سفر رئیس جمهور چین به خلیج فارس و گسترش روابط با اعراب و اظهارات جنجالی وی درخصوص جزایر جنوب ایران، مقامات ما به این فکر افتادند که بهتر است با چینی‌ها وارد گفتگو شوند. خواست طرف چینی این بود که اگر ایرانی‌ها خواهان فعالیت بیشتر آن‌ها در کشور هستند، باید منافع چینی‌ها در حوزه خلیج فارس را مدنظر و توجه قرار دهند. به عبارت ساده‌تر آن‌ها عنوان کردند که با توجه به اینکه منافع اصلی چینی‌ها در جنوب خلیج فارس است، دشمنی اعراب و ایران، برای چین مشکل‌ساز است.»

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل ادامه داد: «به همین دلایل ایران هم از آن‌ها مقامات چین خواستند که خودش واسطه شود. زیرا بهبود رابطه ایران با عربستان متعاقبا به بهبود روابط با دیگر کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس هم منتهی خواهد شد. چین هم از ماجرا استقبال کرد. زیرا عملا به نفع آن‌ها بود. الان بعد از این اتفاق آن‌ها علاوه بر ارتباط مفید با جنوب و شمال خلیج فارس، در منطقه‌ای فعالیت اقتصادی خود را ادامه می‌دهد که کاملا آرام و بدون تنش است.»

او ادامه داد: «از سوی دیگر باید در نظر داشت که بعد از این اتفاق چین فعالیت بیشتری در حوزه‌هایی مانند سرمایه‌گذاری، نفتی و حوزه مسکن در ایران خواهد داشت. اما اینکه برخی فکر می‌کنند اتفاق اخیر تاثیری در احیای برجام دارد و چین سعی دارد، با این گام‌ها و در ادامه با رایزنی با اروپایی‌ها، برجام را احیا کند، به دور از واقعیت است. زیرا اصلا ماجرای برجام نیازی به میانجی‌گری چینی‌ها ندارد و با همین سفر رئیسی سازمان بین المللی هسته‌ای، و گزارش او به شورای حکام و عدم تصویب قطعنامه جدید علیه ایران، نشان می‌دهد امکان احیای برجام هنوز وجود دارد. واقعیت این است که گروسی عملا با یک هدف سیاسی به ایران آمده بود و قرار بود اصلا دنبال قطعنامه نباشد و به نحوی با ایران وارد گفتگو شود.»

فرجی راد در پایان تاکید کرد: «ماجرای برجام کاملا مربوط به ایران و آمریکا است و هیچ کشوری نمی‌تواند نقش خاصی در آن ایفا کند. فقط این دو کشور هستند که می‌توانند آینده این توافق را مشخص کنند. البته اصلا مسیر ساده‌ای نیست و توافق میان ایران و آمریکا بسیار سخت است، اما این تنها راه ممکن است و نه چین و نه هیچ کشور دیگری نمی‌تواند در این ماجرا تاثیرگذار باشد. همچنین در خصوص مسائل مورد اختلاف ایران با اروپا که موضوع اوکراین است، تا حدودی گام‌هایی برداشته شده است و مسئله ارسال موشک به روسیه متوقف شده و فقط موضوع پهپاد‌ها مطرح است؛ بنابراین می‌توان به عبارتی گفت که موضوع برجام هم درحال پیش‌روی است، اما به نتیجه برسد یا نرسد، مشخص نیست.»

 

منبع: فرارو

دیگر رسانه ها

کدخبر: 77505

ارسال نظر