پدر ترانه علیدوستی مقابل زندان اوین + عکس

پدر ترانه علیدوستی برای پیگیری وضعیت او به مقابل زندان اوین رفته است.

پدر ترانه علیدوستی  مقابل زندان اوین  + عکس

پدر ترانه علیدوستی برای پیگیری وضعیت او به مقابل زندان اوین رفته است.

عکس جدیدی منتشر شده است که نشان می دهد پدر ترانه علیدوستی برای پیگیری وضعیت او به مقابل زندان اوین رفته است. در این عکس چهره بازیگرانی همچون میترا حجار و پانته‌آ بهرام هم دیده می‌شوند.

پدر ترانه علیدوستی  مقابل زندان اوین  + عکس

بیوگرافی ترانه علیدوستی

اینجا را بخوانید :او ترانه ، اکنون در زندان است |بیوگرافی زندگی شخصی و کاری  ترانه علیدوستی  | عکس

ترانه علیدوستی در ۲۲ دی ۱۳۶۲ در تهران متولد شد، پدر او حمید علیدوستی بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران و مادراو نادره حکیم الهی سنگ‌تراش و مجسمه‌ساز است. ترانه علیدوستی دارای یک برایدر به نام پویان بود که در چهارشنبه‌سوری سال ۸۳ و همزمان با بازی در فیلم چهارشنبه سوری اصغر فرهادی برادر خود را به خاطر منفجر شدن مواد محترقه از دست داد. ترانه علیدوستی سال ۱۳۹۰ با علی منصور ازدواج کرده و صاحب یک فرزند دختر به نام «حنا» می باشد.

ترانه علیدوستی و پدرش

در روزهای قبل تعداد زیادی از هنرمندان مقابل اوین تجمع کردند

بازیگران زن مشهور مقابل اوین برای ترانه علیدوستی

مچنین  شهاب حسینی هم برای پیگیری وضعیت ترانه علیدوستی به مقابل این زندان رفته بود.

علاوه براینها امروز تعداد دیگری هم مقابل زندان اوین حضور یافته بودند.

محمد رهبری، پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی  طی یادداشتی در روزنامه هم‌میهن نوشت: بازداشت ترانه علیدوستی و تجمع هنرمندان در جلوی زندان اوین، یکی از اتفاقات مهم روزهای اخیر است. این بازداشت اعتراض گسترده هنرمندان را به‌دنبال داشته است. بازداشت ترانه علیدوستی، تنها هزینه‌ای نیست که هنرمندان در ۱۰۰ روز اخیر پرداخت کرده‌اند. پیش از او نیز هنگامه قاضیانی، کتایون ریاحی و برخی دیگر هنرمندان کمتر شناخته‌شده بازداشت شده و برخی از هنرمندان نیز به‌دلیل بیان مواضع‌شان ممنوع‌ازخروج شده بودند.

هرچند این امر در میان اتفاقات تلخ ماه‌های اخیر، هزینه‌ای ناچیز به‌نظر می‌رسد، اما نمی‌توان هزینه‌هایی را که هنرمندان در این ماه‌ها داده‌اند نادیده گرفت. به‌نظر می‌رسد که پاییز 1401، هشتاد و هشتِ هنرمندان است. اگر در سال 88 اصلاح‌طلبان متهم به «ایجاد اغتشاش» در جامعه شدند، حالا هنرمندان و سلبریتی‌ها به این موضوع متهمند. اگر در سال 88 نیروهای سیاسی و فعالان اصلاح‌طلب هزینه‌های سنگینی را بابت اقدامات خود پرداخت کردند و بسیاری از آنها سال‌های طولانی در زندان محبوس ماندند و پس از آن نیز امکان کار جدی در ساختار رسمی جمهوری اسلامی را پیدا نکردند، حالا نیز شرایط برای هنرمندان تا حدی مشابه است. واضح است که هزینه‌ای که امروز هنرمندان می‌دهند از لحاظ میزان بازداشتی قابل قیاس با بازداشت‌های گسترده فعالان سیاسی در سال 88 نیست؛ اما از آنجایی که حرفه هنرمندان تا پیش از این با سیاست و هزینه‌های کنشگری سیاسی و مدنی آغشته نشده بود، می‌توان این استعاره را راجع به آن به‌کار برد.

اگر بسیاری از فعالان سیاسی پس از سال 88 از کشور مهاجرت کردند یا در داخل کشور امکان اثربخشی خود در مناصب اجرایی را از دست دادند، حالا نیز به‌نظر می‌رسد که سرنوشت مشابهی در انتظار هنرمندان باشد. بخشی از آنها از کشور خواهند رفت و بخشی دیگر احتمالا تا مدتی اجازه کار رسمی در سینما و تلویزیون را نداشته باشند. البته شاید بخش کوچکی از آنها نیز محافظه‌کاری پیشه کرده و خواهان جلب‌نظر دولت و نهادهای حاکمیتی باشند؛ مشابه با آنچه در میان برخی از سیاسیون ِهزینه‌داده پس از سال 88 دیده شد. ممکن است برخی افراد در نهادهای حاکمیتی براساس تجربه 88 تصور کنند که کنار گذاشتن بسیاری از هنرمندان از عرصه‌های هنری و ایجاد ممنوعیت برای آنها، نه‌تنها آنها را وادار به سکوت خواهد کرد بلکه جایگزینی آنها نیز چندان دشوار نخواهد بود. همین اتفاق برای بسیاری اصلاح‌طلبان در عرصه سیاسی پس از سال 88 افتاد و آنها نه‌تنها با افرادی که عمدتا کارآمدی کمتری داشتند، جایگزین شدند، بلکه به دلیل هزینه‌های سنگینی که در سال 88 داده بودند عمدتا در مواقع حساس به سکوت رفتند.

تجمع جمع جدیدی از هنرمندان مقابل اوین برای ترانه علیدوستی

در همین راستا روز گذشته یکی از فعالان توئیتری با نام حسین صارمی در روز گذشته مطلبی نوشت که بیانگر همین ساده‌اندیشی در جایگزینی هنرمندان است. او نوشته است: «خبرنگار نبودیم نظام نیاز داشت یاد گرفتیم.-نظامی نبودیم، نظام نیاز داشت یاد گرفتیم. حقوقدان نبودیم، نظام نیاز داشت یاد گرفتیم. توئیتری نبودیم. نظام نیاز داشت اومدیم. سیاسی نبودیم، به‌خاطر نظام سیاسی‌نویس شدیم دیگه چهارتا دلقک بازی که کاری نداره، جای بازیگرا رو هم پر می‌کنیم.» با این حال چنین جایگزینی ساده نیست، چراکه شرایط امروز با سال 88 دو تفاوت عمده دارد. اول آنکه دولت در سال 88 به دلیل اتکا به درآمدهای افسانه‌ای نفت، در اوج اقتدار بود و عبور از بحران برایش ممکن بود. اما حالا درآمدهای دولت بسیار کمتر از گذشته، تورم و بیکاری بسیار بالا و نارضایتی‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در میان گروه‌های مختلف مردم گسترده است.

در چنین شرایطی و به‌خصوص اگر پیش‌بینی بحران‌های مشابهی در آینده قابل تصور باشد، کنار گذاشتن نیروهای مؤثر و مرجع اجتماعی مانند هنرمندان، به اندازه سال 88 راحت نیست و چه‌بسا این نیروها به‌مرور اثرگذاری بیشتری نیز پیدا کنند. تفاوت دوم نیز به تفاوت ماهیت هنرمندان و سیاستمداران بازمی‌گردد. اساسا برخورد با هنر و هنرمندان دشوارتر است چراکه آنها با روان و احساس آدمی سروکار دارند. اگر سیاست امری سخت و زمخت تلقی می‌شود، هنر امری نرم و لطیف است که بر جان آدمی می‌نشیند و همین امر احساسات آدمی را درگیر می‌کند. به‌همین جهت برخورد با هنرمندانی که در زمان‌های مختلف احساسات آدمی را متأثر کرده و می‌کنند، دشوارتر از برخورد با سیاستمدارانی است که ممکن است درست یا غلط به منفعت‌طلبی یا دروغ‌گویی متهم باشند.

سیاست برخورد با هنرمندان، سیاست غلطی است. اگر باید یک دهه زمان می‌گذشت تا ثابت شود که برخورد با اصلاح‌طلبان و نیروهای سیاسی نه‌تنها به حل بحران‌ها کمکی نکرده بلکه آن را تشدید کرده است، حالا لازم نیست زمان طولانی بگذرد تا مشخص شود که برخورد با هنرمندان فایده و سودی برای مدافعان چنین روش‌هایی ندارد. در این میان وظیفه فعالان سیاسی است که از هنرمندان و آزادی بیان و اندیشه و قلم آنها دفاع کنند، آنچنان که آنها نیز یک دهه پیش به طرق مختلف، از جمله همراهی با نیروهای سیاسی ِ هزینه داده در جریان انتخابات، با نیروهای سیاسی همراهی کردند.

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 60972

ارسال نظر