کرباسچی علیه زاکانی؛شهردار تهران نباید یک آدم چیپ باشد

کاری ندارم که الان شهردار چه کسی است و هم سلیقه با او هستیم یا نیستیم. شهردار تهران باید یک شخصیت ملی باشد و مورد قبول همه باشد

کرباسچی علیه زاکانی؛شهردار تهران نباید یک آدم چیپ باشد

غلامحسین کرباسچی می‌گوید: نارضایتی در جامعه خیلی عمیق‌تر از این است که یک دولت بتواند مدعی شود که این را از بین می‌برد. اگر دولتی خیلی خوب کار کند، نارضایتی افزایش نکند می‌تواند تا حدی نارضایتی را کاهش دهد.

گزیده گفتگوی خبرآنلاین  با غلامحسین کرباسچی، دبیرکل سابق حزب کارگزاران را بخوانید:

*مجلس یک سری تندرو‌های بدخیم دارد که خیلی نباید توقع داشت. همیشه یک جریان تند در بین جریانات سیاسی وجود دارد. ولی به نظرم مجموعه نیرو‌های معتدل جریان اصولگرا و آن‌ها که حرف رهبری را گوش می‌دهند و مصالح کشور را می‌بینند، در مجلس دست بالا را دارند.

*آن‌ها باید سعی کنند برای پزشکیان در مجلس مشکل پیش نیاید. ولی عده‌ای هم هستند که پزشکیان را قاتل و دروغگو می‌دانند، آن‌ها بالاخره هستند. ولی به نظرم جریان معتدلی که در اصولگرا‌ها است و امیدواریم روز به روز تقویت شود می‌تواند به پزشکیان کمک کند. بالاخره اگر رهبری مورد قبول این افراد است، ایشان گفته‌اند این دولت موفق شود همه موفق شده‌اند.

*بسیاری از حزب اللهی‌هایی که می‌شناختیم فرق کرده‌اند، منطبق با شرایط تغییر اجتماعی خیلی‌ها فرق کرده‌اند. خیلی از کسانی که در کیهان علیه ما فحش و بد و بیراه می‌نوشتند به آن طرف خط رفته‌اند و ما باید جلویشان را بگیریم. بالاخره جریان اجتماعی خیلی چیز‌ها را با خود می‌برد، یکی از این طرف و یکی از آن طرف.

*نارضایتی در جامعه خیلی عمیق‌تر از این است که یک دولت بتواند مدعی شود که این را از بین می‌برد. اگر دولتی خیلی خوب کار کند، نارضایتی افزایش نکند می‌تواند تا حدی نارضایتی را کاهش دهد. ولی این که بگوییم الان این دولت می‌تواند نارضایتی را کامل از بین ببرد، بنده چنین اعتقادی ندارم.

*اگر از اول انقلاب و بعد از آن را مرور کنید، خود ما مگر اول انقلاب چه بودیم؟ مگر تاج‌زاده اول انقلاب چطور بوده است؟ یا گنجی که خداوند زمینه بازگشتشان را به کشور فراهم کند، اول انقلاب چه بوده است؟ ما‌ها چه بودیم؟ خود ما اول انقلاب مرحوم بازرگان را لیبرال می‌خواندیم و علیه او سخنرانی می‌کردیم و شعار می‌دادیم. الان فهمیده ایم که به قول مرحوم بازرگان یک من ماست چقدر کره دارد. خیلی چیز‌ها با تجربه برای آدم‌های سیاسی روشن می‌شود. مهم این است که آدم لجبازی نکند. یعنی اگر جایی فهمید چیزی اشتباه است نگوید بد است و نگوید در چنین مقامی هستم.

*صادقانه به مردم بگوید که تا اینجا اینطور فکر می‌کردم و الان اشتباه کرده ام و این درست است. دیگر از رهبری که بالاتر نیستیم. چنانچه ایشان زمانی گفتند راجع به مسئله جمعیت و کنترل آن، آن زمان اشتباه کردیم. در مسائل دیگر هم همینطور است. اگر در مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و برخورد با افراد و مردم سخت‌گیری‌هایی می‌کنید و فهمیدید سخت‌گیری‌ها جواب نمی‌دهد و اشتباه است صادقانه بگوئید.

*به نظرم نارضایتی در جامعه خیلی عمیق‌تر از این است که یک دولت بتواند مدعی شود که این را از بین می‌برد. اگر دولتی خیلی خوب کار کند، نارضایتی افزایش نکند می‌تواند تا حدی نارضایتی را کاهش دهد. ولی این که بگوییم الان این دولت می‌تواند نارضایتی را کامل از بین ببرد، بنده چنین اعتقادی ندارم. چون گرفتاری‌های مردم خیلی زیاد است و با یک دوره حل نمی‌شود، مگر این که روش و روالی روی دور بیفتد که بعد از دو سه دولت که همین روال را طی کنند، مشکلات مردم حل شود.

*مردم با ما لجبازی ندارند. مردم بر اساس مشکلاتشان با ما هستند. از طرفی با وجود بحث‌های فرهنگی و آزادی‌های اجتماعی و اینترنت و حجاب و... نمی‌توانیم بگوییم همه این مشکلات در این دولت تمام می‌شود. دولت باید تلاش کند که نارضایتی‌ها را اضافه نکند. آن جایی که می‌تواند کاری کند و مقداری کاهش دهد.

*حاکمیت نمی‌تواند معجزه‌ای کند. حاکمیت هم دلش نمی‌خواهد مردم ناراضی باشند. بالاخره محذوراتی در مجموعه حاکمیت وجود دارد. مسائل کشور پیچیده هستند. مردم تحت فشار این تحریم‌ها و گرفتاری‌ها هستند. تحریم‌ها همه دست دولت و حاکمیت نیست. یک مجموعه جهانی است و چه زمانی این برخورد‌ها اصلاح شود و روش‌های برخورد دیپلماسی ما با دنیا تعدیل شود و در شرایط عادی قرار بگیریم، در یک دولت اتفاقا نمی‌افتد. نباید چنین توقع بالایی از دولت داشت.

*فکر می‌کنم شاید بخش‌هایی از مجموعه نظام، با آمدن پزشکیان موافق نبودند و اشتباه کردند. این که رهبری نظرشان چه بوده اطلاعی ندارم. پزشکیان خودشان معتقد که رهبری به او کمک کردند. ولی به نظرم در بخش‌هایی در مجموعه حاکمیت و جریان اصولگرا خطای محاسباتی به آمدن پزشکیان کمک کرد، هم در کاندیدا کردن یا نکردن افراد و کنار رفتن و نرفتن ها، این مجموعه خطا‌های جریان اصولگرا خیلی برای پزشکیان کمک بود.

*ظاهرا به آقای کروبی اعلام شده که می‌تواند مسئله حصر را پایان یافته تلقی کند. ظاهرا هم آقای پزشکیان اقدام کرد و هم آقای محسنی اژه‌ای در این زمینه فعال بوده است. ولی آقای کروبی بنابر ملاحظات انسانی و سیاسی که دارد، گفته که خوب است اگر قرار است رفع حصر شوم با مهندس موسوی باهم رفع حصر شویم.

*این که دستگاه قضایی و مجموعه حاکمیت این را (رفع حصر) قبول کنند، را نمی‌دانم. ولی خود این که بابی باز شده، آقای پزشکیان هم اقدام کرده، آقای محسنی اژه‌ای هم در این زمینه فعال بوده و خود پزشکیان هم پیغامی برای کروبی داده، فتح بابی است و امیدوارم به رفع حصر و هم آزادی بسیاری از زندانی‌هایی که وجودشان در جامعه مشکلی برای امنیت ایجاد نمی‌کند، منجر شود. احتمالش وجود دارد، ولی این که چقدر است نمی‌توانم بگویم.

*در مورد رفع حصر به قول یکی از دوستان اگر برای مثال مامورین حاضر در منزل یا اطراف بروند، کسی نمی‌تواند بگوید حصر را قبول ندارم و به نظرم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بعضا به همین نیرو‌ها گفته‌ام اگر همین الان نیرو‌ها جمع شوند و بروند و کاری نداشته باشند، کروبی و موسوی کسانی هستند که بیش از کسانی که الان مدعی دلسوزی هستند، دلسوز هستند، سال‌های سال خدمت کرده‌اند. به نظرم اتفاقی نمی‌افتد. ولی شاید سیستم اداری این کار مقداری پیچیده است.

*اگر رفع حصر شود و زندانی‌ها آزاد شوند همه این‌ها نشانه‌ای است که مجموعه ملت و حاکمیت و دولت و نیرو‌های مختلف دارند به سمت تفاهمی برای یک اتفاق نظر برای خدمت به کشور و مردم پیش می‌روند و مسائل گذشته تقصیر هرکه بوده خوب یا بد، حسابش بماند با کرام الکاتبین.

*زندگی مسئله اصلی مردم شده است. کسی امروز نمی‌تواند خرید کند. مواردی است که نمی‌دانم درست است یا نه. خانم مسنی در یک نانوایی می‌آید، قوری خود را به نانوا می‌دهد که نان بگیرد. این وضعیتی است که نمی‌شود توقع داشت آن جا فکر رفع حصر باشند یا مسائل سیاسی. بخشی از زندگی مردم اینطور مختل است.

*کاری ندارم که الان شهردار چه کسی است و هم سلیقه با او هستیم یا نیستیم. شهردار تهران باید یک شخصیت ملی باشد و مورد قبول همه باشد. این که آدم چیپ و کسی باشد که کسی به او اعتنا نکند نباشد. در گذشته هم شهردار همیشه یک آدم مورد توجه مجموعه نظام بوده است. عدم حضور الان این مفهوم را می‌رساند که شهرداری دیگر آن اهمیت را ندارد و این باعث می‌شود که در مدیریت شهری آسیب به آن وارد شود.

*ما در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمدیم و پدرم دلش می‌خواست همه ما روحانی شویم. من هم، چون در حوزه درس خواندم و تا رسیدم به درس سطح و این ها، مانند همه طلبه‌ها لباس تنم کردم. سخنرانی و تحقیق و این‌ها هم قبل از انقلاب داشتیم. ولی موقعی که می‌خواستم به دانشگاه بیایم که به توصیه مرحوم آقای بهشتی بود، ایشان توصیه کردند که نیرو‌هایی که در علوم انسانی در دانشگاه‌ها هستند زیاد داریم که طلبه هستند. توصیه کردند که در رشته‌های فنی ورود کنید.

*می‌دانید من در زمان شاه که دستگیر شدم یک دفعه بدون لباس روحانیت بود و دو دفعه با لباس روحانیت بود. سابقه ام با هر دوی این‌ها بوده است. بعد از انقلاب بنا داشتم به قم برگردم و درس را ادامه دهم. از وقتی که مشغول کار‌های اجرایی شدم اولش در تلویزیون و در نیرو‌های نظامی آمدم و وقتی می‌خواستم به استانداری بروم، به امام گفتم که نمی‌خواهم در کار اجرایی باشم و می‌خواهم درس را ادامه دهم. ایشان دستور دادند که لازم نیست به حوزه بروید. تعبیرشان این بود که اگر بنا باشد به حوزه بروید من هم نیاز است که به حوزه بروم و ادامه اش دهم. دیگر در مقام استانداری و کار‌های اجرایی لباس جدید نپوشیدیم. البته در قم تا مدتی می‌پوشیدم. ولی در تهران و اصفهان دیگر نپوشیدم.

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 154186

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت عرشه‌آنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت عرشه‌آنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

      ارسال نظر